صداى شيطان بود - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صداى شيطان بود

على "عليه السلام" مى فرمايد: لحظه اى كه براى غسل دادن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آماده مى شدم، همين كه بدن پاك و پاكيزه آن جناب را بر سكو نهادم، صدايى از گوشه اتاق به گوشم رسيد، كه گفت: 'اى على! محمد را غسل مده،بدن پاك و مطهر او احتياج به غسل و شستشو ندارد'.
از سخن او در دلم گمانى كوتاه پيدا شد "اما بزودى برطرف شد و به خود آمدم و" گفتم: واى بر تو، تو كه هستى؟!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما را به غسل و شستشوى خود فرمان داده و تو ما را از آن نهى مى كنى؟!
در همين حال آواز ديگرى با صدايى بلندتر شنيده شد كه گفت: يا على! او را بشوى و غسل ده، كه بانگ نخستين از شيطان بود. او به سبب حسدى كه بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم دارد، خوش ندارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با غسل و طهارت پاى بر بساط پروردگار خويش بگذارد.
گفتم: اى صاحب صدا! از اين كه او را به من معرفى كردى خدا به تو پاداش نيك دهد، اما تو كيستى؟
گفت: من خضر نبى هستم، كه براى تشييع جنازه پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم آمده ام. [ فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج 3]

دور كن و دو بال على

جابربن عبدالله مى گويد: شنيدم از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم سه روز قبل از وفاتش؛ كه به على "عليه السلام" مى فرمود:
درود بر تو اى پدر دو گل من، تو را به دو ريحانه دنياى خود سفارش مى كنم، اى على! به همين زودى دو ستون و ركن تو ويران خواهد شد و خدا خليفه من است بر تو، آنگاه وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وفات كرد، على "عليه السلام" فرمود: اين يك ستون من بود كه رسول خدا به من خبرش را داده بود،و چون حضرت فاطمه عليهاالسلام وفات كرد، على "عليه السلام" اين ستون دوم است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم خبرش را فرموده بود. [ امالى شيخ صدوق]

او را دوست دارم

روزى على "عليه السلام" به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم شما عقيل را خيلى دوست داريد؟
حضرت فرمود: آرى بخدا، نسبت به او دو محبت دارم يكى براى خوبى خود اوست و ديگرى بخاطر آنكه ابوطالب او را دوست مى داشت و فرزندش "مسلم بن عقيل" بخاطر دوستى فرزند تو كشته خواهد شد و ديده مؤمنان براى او اشك مى ريزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات مى فرستند، سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم گريست، تا اينكه تا اشكهايش به سينه اش روان شد. سپس فرمود: بخدا شكايت مى برم از آنچه بعد از من با خاندانم خواهند كرد. [ امالى شيخ صدوق]

/ 356