كوكب هدايت بعد از پيامبر - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كوكب هدايت بعد از پيامبر

ابن مغازلى شافعى مذهب روايت كرده از ابن عباس كه وى مى گويد: شبى اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در خانه ايشان جمع بودند تا اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: امشب در نزديكى سحر كوكبى از آسمان فرود مى آيد پائين در خانه هر كه فرود آمد آن شخص ولى و جانشين من است همان شب همه اصحاب نخوابيدند از همه طماع تر عباس پدرم بود "عباس عموى رسول الله بود" نزديك سحر ناگهان اصحاب ديدند كه ستاره اى روشن از آسمان پائين آمد تا در خانه على "عليه السلام" فرود آمد، البته پس از اين واقعه اصحاب گفتند، محمد صلى الله عليه و آله و سلم درباره ابن عمش على "عليه السلام" در ضلالت است و مى خواهد پسر عم خود را ولى خود كند. [ خصال صدوق]

درخواست رسول خدا از پروردگار

وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در ميان سرزمين قديد "بر وزن زبير نام جايى است در نزديكى مكه" فرود آمد، به على بن ابيطالب "عليه السلام" فرمود: اى على، من از خدا خواسته ام كه بين من و تو دوستى برقرار كند و ساخت. و از او خواستم كه ميان من و تو برادرى افكند، پس افكند، و از او خواست كه تو را وصى و جانشين من قرار دهد، و داد.
مردى از آن قوم گفت: بخدا سوگند يك صاع "پيمانه اى است نزديك يك من" خرما در مشكى پوسيده، بهتر از آن چيزهايى است كه محمد از پروردگارش خواسته است!!

چرا محمد ملك و سلطنتى درخواست نكرده كه او را بر دشمنش ياى دهد، يا گنجى كه بدان سبب بر فقر و تهيدستى خود چيره گردد؟! پس د خداى متعال اين آيه [ سوره هود آيه 12] را فرستاد:
گويا پارى از آنچه به تو وحى شده ناديده مى گيرى، يا سينه ات به تنگ مى آيد از اينكه مى گويند: چرا گنجى بر او فرود نيامده يا فرشته اى در كنار او نيامده است؟ جز اين نيست كه تو تنها بيم دهنده اى و خداوند به هر چيزى وكيل است. [ امالى شيخ مفيد]

خليفه خدا در زمين كجاست؟

امام صادق "عليه السلام" فرمود: چون روز قيامت شود، آواز دهنده اى از اندرون عرش ندا دهد: خليفه خداوند در زمينش كجاست؟ پس حضرت داود پيامبر "عليه السلام" بر مى خيزد، از جانب خداوند ندا دهند: منظور ما تو نيستى هر چند كه خليفه خداوند بوده اى.

بار دوم ندا رسد: خليفه خداوند در زمينش كجاست؟ پس اميرالمؤمنين على بن ابيطالب "عليه السلام" بر مى خيزد، از جانب خداوند ندا مى رسد: اى آفريدگان، اين على بن ابيطالب خليفه خدا در زمين او، و حجتش بر بندگان او است، پس هر كه در دنيا به ريسمان "ولايت" او آويخته امروز نيز به ريسمان او بياويزد تا از نور او روشنى گيرد، و به
دنبال او به درجات بلند بهشتى راه يابد پس مردمى كه در دنيا به ريسمان امام على "عليه السلام" آويخته بودند برخاسته و بدنبال آن حضرت به بهشت مى روند.سپس از جانب خداوند ندا مى رسد: هان! هر كس در دنيا دنبال پيشوائى راه افتاده "امروز نيز" بدنبال او بهر جا كه مى خواهد و او مى رود، راه بيفتد...[امالى شيخ مفيد]

خبر شهادت

امام على "عليه السلام" مى فرمايد: وقتى آيه اذا جاء نصر الله و الفتح بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به من فرمود: اى على! به تحقيق نصرت خداوند و فتح او فرا رسيده، پس هر گاه كه ديدى مردم دسته دسته در دين خدا وارد مى شوند به حمد پروردگارت تسبيح كن و از او آمرزش بخواه كه خداوند پذيرنده توبه است.

اى على! خداوند جهاد را در فتنه اى كه پس از من رخ مى دهد بر مؤمنين واجب نموده چنانكه جهاد با مشركين را در ركاب من بر آنان واجب ساخته بود.
على "عليه السلام" عرض كرد: اى رسول خدا! آن فتنه اى كه خداوند جهاد درباره آن را، بر ما واجب نموده كدام است؟ حضرت فرمود: فتنه گروهى كه شهادت به لا اله الا الله و اينكه من رسول خدا هستم مى دهند اما با اينحال مخالف سنت من و طعنه زننده در دين من هستند.

على "عليه السلام" عرض كرد: اى رسول خدا! پس به چه جهت با آنان بجنگيم در حالى كه آنان شهادت به لا اله الا الله و رسالت الهى شما مى دهند؟ حضرت فرمود: به جهت پديد آوردن مسائل بى سابقه و بدعت گزارى در دين، و جدا شدنشان از فرمان من، و حلال شمردن آنها در ريختن خون عترت من،.
على "عليه السلام" عرض كرد: اى رسول خدا! شما مرا به شهادت مژده فرمودى، از خدا بخواه كه براى من در اين باره شتاب ورزد.

حضرت فرمود: آرى من به تو مژده شهادت داده بودم، پس چگونه خواهى بود آن
زمان كه اين از اين رنگين شود؟- و با دست مبارك اشاره به سروريش من نمود- عرض كردم: اى رسول خدا! حال كه چنين مژده اى بمن داده اى، ديگر جاى صبر نيست بلكه جاى مژدگانى و سپاس است. حضرت فرمود: آرى .
آنگاه فرمود: پس خود را براى خصومت و درگيرى آماده ساز، كه تو با امت من مخاصمه خواهى نمود. عرض كردم: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم راه پيروزى "بر آنان" را به من بنما، حضرت فرمود: چون گروهى را ديدى كه از هدايت بسوى گمراهى رو گردانده اند پس با آنان به مخاصمه برخيز "كه پيروزى از آن توست"، زيرا كه هدايت از جانب خدا، و گمراهى از سوى شيطان است.

اى على! همانا هدايت پيروى فرمان خداست نه پيروى از هواى نفس و دلخواه خود،و گويا تو با گروهى روبرو هستى كه قرآن را تأويل و توجيه نموده و به شبهات چنگ زده و شراب را بنام آب انگور و كم فروشى را با زكات و رشوه را بنام هديه و پيشكش حلال مى شمردند.
عرض كردم: اى رسول خدا! بنابراين وقتى چنين كنند چگونه اند؟ آيا مرتد و بر گشتگان از دين هستند؟ يا اهل فتنه و آزمايش؟ حضرت فرمود: آنان اهل فتنه اند متحير و سرگردان در آن گردش كنند تا عدل گريبان گيرشان شود، عرض كردم: اى رسول خدا! عدل از جانب ما يا از سوى غير ما؟ حضرت فرمود: بلكه از جانب ما، خداوند "دين را" بدست ما گشوده و بدست ما پايان بخشد و بواسطه ما خداوند ميان دلها پس از شرك آورى مهر و دوستى انداخت و بواسطه ما نيز ميان دلها پس از فتنه مهر و دوستى اندازد، على "عليه السلام" عرض كرد: سپاس خداى را به آنچه كه از فضل خويش به ما ارزانى داشته است [ امالى شيخ مفيد]

/ 356