خطبه بدون الف - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه بدون الف

بسيارى از مورخين نقل كرده اند جمعى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پيرامون اين

بحث مى كردند كه كداميك از حروف در كلمات بيشتر به كار مى رود همه متفق شدند بر اينكه حرف الف بيشتر در كلمات به كار مى رود. آنگاه اميرالمؤمنين على "عليه السلام" بپا خاست و با لبداهه خطبه بدون الف ايراد نمود كه مختصرى از آن از نظرتان مى گذرد اين خطبه با حدود 795 كلمه، در آن پيرامون مسائلى چون توحيد- قرآن و حمد الهى- اخلاص- توكل- يقين- حكمت الهى- و عذاب الهى- صفات الهى- خالقيت الهى- پرده پوشى خداوند- قيامت و عذاب الهى- تقوا- مرگ حالات محتضر و احوالات قبر و رسوائى روز قيامت- ملائكه الهى و دعا، صحبت به ميان آمده است، البته به علت طولانى بودن خطبه از كل خطبه صرفا 149 كلمه اول را مى آوريم:

حمدت و عظمت من عظمت منته، و سبغت نعمته و سبقت رحمته غضبه و تمت كلمته و نفذت مشيئته و بلغت قضيته، حمدته حمد مقر لربوبيته متخضع لعبوديته متنصل من خطيئته، معترف بتوحيده، مومل من ربه مغفرة تنجيه، يوم يشغل عن فصيلته و بنيه، و نستعينه و نستر شده و نستهديه و نومن به و نتوكل عليه، و شهدت له تشهد مخلص موقن و فردته تفريد مؤمن متيقن، و وحدته توحيد عبد مذعن، ليس له شريك فى ملكه و لم يكن له ولى فى صنعه جل عن مشير و وزير و عون و معين و نظير، علم فستر و نظر فخبر و ملك فقهر و عصى فغفر و حكم فعدل، لم يزل و لن يزول ليس كمثله شى ء و هو قبل كل شى ء و بعد كل شى ء ما رب متفرد بعزته متمكن بقوته متقدس بلعوه متكبر بسموه، ليس يدر كه بصر و ليس يدر كه بصر و ليس يحيط به نظر، قوى منيع بصير سميع حليم...

ترجمه: حمد و تعظيم مى كنم خدائى را كه منتش بس بزرگ و نعمتش بس فراوان و سرشار است "خدائى كه" رحمتش بر غضبش پيشى گرفته و كلماتش به سر حد كمال و تمام رسيده است، اراده اش در همه چيز نافذ و حكمش همگان را فراگير است او را حمد و ستايش مى كنم همانند حمد و ثناى كسى كه به خدائى اش اقرار نموده و در بندگى اش كمال خضوع و خشوع را دارا بوده و از خطاهايش بيزار گشته، به بيگانگى او معتقد بوده و آرزومند مغفرت نجات بخش او است در روزى كه انسان از فرزند خود غافل و در انديشه سرانجام خويش مى باشد از او كمك مى طلبيم و در خواست مى كنيم كه ما را ارشاد نمود و ره راه راست و رهنمون و به او ايمان مى آوريم و بر او توكل مى كنيم، شهادت به خداوندى او مى دهم شهادتى خالصانه و از روى يقين و با علم و ايمان او را يكتا مى دانم و چون بنده اى كه قلبا اقرار مى كند او را مى ستايم.

او در ملك خويش شريك و همتايى ندارد و در آفريدن مخلوقات او را يار و ياورى نيست، او برتر از اين است كه دارى مشاور و وزير و ياور و معين و يارى كننده و هم نظير باشد. او مى داند ولى پرده پوشى مى كند و مى بيند و از همه چيز آگاه است و مالك و غالب بر همه چيز مى باشد، او معصيت مى شود ولى در مى گذرد و هنگام حكم به عدالت حكم مى راند، در گذشته و آينده كسى به ماند او نبوده و قبل از همه موجودات و بعد از همه آنها باقى خواهد بود پروردگارى است كه در عزت خويش يكتا و باقوت خويش قوى و با برترى خويش در نهايت پاكى و با بلند مرتبگى خود در نهايت كبريائى بسر مى برد. هيچ چشمى او را نمى بيند و هيچ ديده اى او را نمى يابد، او قوى و بلند مرتبه، بينا و شنونده، مهربان و بخشنده مى باشد... [ بحارالانوار، ج 41، ص 304]

كوثر چيست؟

وقتى كه سوره كوثر به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد، على بن ابيطالب "عليه السلام" به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد:اى رسول خدا كوثر چيست؟
حضرت فرمود: نهرى است كه خداوند به من كرامت نموده است، عى "عليه السلام" عرض كرد: اين نهر گرانقدر است، پس آنرا براى ما توصيف كن اى رسول خدا.

حضرت فرمود: آرى اى على، كوثر نهى است كه از زير عرش خدا- عزوجل- جارى است،آبش از شير سفيدتر، و از عسل شيرين تر، و از كره نرم تر است، سنگريزه هايش زبر جد و ياقوت و مرجان، گياهش زعفران، خاكش مشك خوشبو، و پايه هايش به زير عرش خداوند استوار است.
پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست به پهلوى اميرالمؤمنين على "عليه السلام" زد و فرمود: على! اين نهر از آن من و تو و دوستان تو پس از من خواهد بود. [ امالى شيخ مفيد]



/ 356