صحبت على با خورشيد - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



صحبت على با خورشيد

ابن عباس مى گويد: بعد از فتح مكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هجرت مسلمانان را لغو كرد و فرمود: بعد از فتح مكه هجرتى نيست، سپس با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به هوازن رسيديم در اين هنگام پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رو به على "عليه السلام" كرد و فرمود: اى على! برخيز و كرامت خداى عزوجل را نسبت به خود ملاحظه كن، على جان! وقتى آفتاب بر آمد با آن سخن بگو، ابن عباس مى گويد: به خدا سوگند به احدى جز به على "عليه السلام" رشك نبردم به واسطه فضلش الا در آن روز؛ ابن عباس مى گويد: با خودم گفتم برويم ببينيم على "عليه السلام" با آفتاب چطور سخن مى گويد، چون آفتاب بر آمد على "عليه السلام" برخاست و گفت: درود بر تو اى بنده خوب و فرمانبر و اطاعت كننده خداوند، آفتاب در پاسخ امام على "عليه السلام" عرض كرد: درود بر تو اى برادر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و وصى او و حجت خدا بر خلقش!!

ابن عباس مى گويد: در اين لحظه على "عليه السلام" به سجده افتاد و شكر خداوند مى كرد، آنگاه به خداوند سوگند ديدم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و سر على "عليه السلام" را بر گرفت و او را بلند كرد و دست خود را بر صورت على كشيد و گفت: حبيبم برخيز! تو اهل آسمان را از گريه خود گرياندى و خدا به وجود تو به حاملان عرش مباهات كرد. [ امالى شيخ صدوق]

فرمان پيامبر به ابر آسمان

ابن عباس: گفت: ما با جمعى در حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نشسته بوديم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با گوشه چشم خود به آسمان اشاره كرد و ما نگاه كرديم ديديم ابرى آمد و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آن را دو بار به سوى خود فرا خواند آن ابر آمد پايين، سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ايستاد و دست ميان ابر كرد و از ميان آن جام سپيدى پر از خرماى تازه بيرون آورد و آن ظرف در كف دست حضرت تسبيح مى گفت، سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ظرف را به على ابن ابيطالب "عليه السلام" داد، على "عليه السلام" از آن خرما خورد، جام در كف دست على "عليه السلام" نيز تسبيح مى گفت، مردى گفت: يا رسول الله از جام تناول كردى و آن را به على "عليه السلام" دادى در اينجا آن ظرف به اذن خدا به سخن آمد و گفت: لا اله الا الله خالق الظلمات و النور، اى مردم بدانيد من هديه اى هستم به سوى پيغمبر از من كسى چيزى نخورد الا پيغمبر يا وصى آن [ امالى شيخ صدوق]

جايگاه معنوى على

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خدا براى برادرم على بن ابيطالب "عليه السلام" فضائل بى شمارى مقرر كرده هر كه يك فضيلت او را ذكر كند خدا گناهان گذشته و آينده اش را بيامرز گر چه با گناه جن و انس به محشر آيد و هر كه يك فضيلت از او بنويسد تا آن نوشته بماند فرشتگان برايش آمرزش جويد و هر كه به فضيلتى از او گوش دهد، خدا گناهانى كه به گوش كرده بيامرزد و هر كه به فضيلتش نگاه كند، خدا گناهانى كه با چشم كرده بيامرزد، سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
نگاه به على بن ابيطالب "عليه السلام" عبادتست و يادآوريش عبادتست و ايمان بنده پذيرفته نيست جز به ولايت او و برائت از دشمنان او. [ امالى شيخ صدوق]

/ 356