هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

» امام على "عليه السلام": آيا در موقع هجرت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم من جان خود را سپر آن حضرت قرار دادم يا تو؟

» ابوبكر: الحق كه تو بودى.

» امام على "عليه السلام": آيا در روز غدير من مولاى تو و همه مسلمانان شدم يا تو؟

» ابوبكر: بلكه، تو.

» امام على "عليه السلام": آيا در آيه زكات، ولايتى كه بر ولايت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هم رديف آمده مربوط به تو است يا من؟

» ابوبكر: مربوط به تو است.

» امام على "عليه السلام": آيا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم براى مباهله مشركين نصارا با اهل و فرزندان من به سوى آنها خارج شد يا با تو و فرزندانت؟

» ابوبكر: نه با شما و فرزندانت خارج شد.

» امام على "عليه السلام": آيا آيه تطهير درباره من و اهل بيتم نازل شده يا درباره تو و اهل بيت تو؟

» ابوبكر: يقينا براى تو و اهل بيت تو نازل شد.

» امام على "عليه السلام": آيا در زير كساء من و همسرم و فرزندانم به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مشمول واقع شديم يا تو؟

» ابوبكر: بلى تو و اهل و فرزندانت بودند.

» امام على "عليه السلام": آيا منم صاحب آيه يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شرده مستطيرا يا تو هستى؟

» ابوبكر: البته تويى.

» امام على "عليه السلام" آيا تو بودى آنكه آفتاب براى او برگشت تا او نماز خود را خواند سپس آفتاب غروب كرد يا من بودم؟

» ابوبكر: تو بودى.

» امام على "عليه السلام": آيا تو بودى آنكه در روز احد از جانب آسمان او را چنين خطاب كردند. لا سيف الا ذوالفقار لا فتى الا على يا من بودم؟

» ابوبكر: البته تو بودى...

» امام على "عليه السلام": آيا آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم او را به سوى طايفه جن مأموريت داد و او مأموريت را پذيرفت تو بودى يا من؟

» ابوبكر: يا على تو بودى.

» امام على "عليه السلام": آيا منم كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به علم قضا و فصل الخطاب دلالت كرد و فرمود: على اقضاكم يا تويى؟

» ابوبكر: تو بودى

» امام على "عليه السلام": آيا تو بودى آن كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در حق او به فاطمه عليهاالسلام فرمود: تو با كسى ازدواج كردى كه از حيث ايمان و اسلام بر همه مقدم است يا من بودم؟

» ابوبكر: آن شخص تو بودى.

» امام على "عليه السلام": آيا تو بودى در روز بدر كه ملك هاى هفت آسمان به او سلام دادند، يا من بودم؟

» ابوبكر: البته تو بودى... [ احتجاج و دلايل حضرت امير "عليه السلام"با ابوبكر حدود 14 مورد ديگر است كه به علت طولانى بودن روايت مابقى آن حذف گرديد]

امام على "عليه السلام" از مناقب خويش مى گفت و ابوبكر آن را تصديق مى كرد. آنگاه امام به او فرمود: پس چه چيز تو را از خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و دين خدا باز داشته و مقامى را كه اهليت آن را ندارى تصاحب كردى؟

ابوبكر در اين حال به گريه افتاد و عرض كرد: راست فرمودى امروز را به من مهلت بده تا در اين مبارزه بينديشم. آنگاه به سوى خانه خود مراجعه كرد. سحرگاه ابوبكر به خدمت امام على "عليه السلام" آمد و گفت: يا اباالحسن دستت را باز كن تا با تو بيعت كنم و ماجراى خواب شب گذشته خود را كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به او بى اعتنايى كرده و به او فرموده، كه حق را به اهلش بازگرداند را براى حضرت تعريف كرد.

على "عليه السلام" دست خود را گشود و ابوبكر با امام دست بيعت داد و آنگاه امام على "عليه السلام" به او فرمود: اين واقعه را براى مردم در مسجد بازگو كنند. ابوبكر به سوى مسجد روان شد، لكن در راه عمر با او برخورد كرد و چون ماجرا را شنيد او را از اين عمل بازداشت. [ احتجاج طبرسى، ج 1، ص 157]

/ 356