تعيين مبداء سال هجرى قمرى
روزى عمر بزرگان اهل مدينه را دعوت كرد و گفت: بهتر است ما همچو ساير اديان، مبداء سال، براى خود تعيين كنيم. مسيحيان مبداء سال را از تولد حضرت عيسى "عليه السلام" مى دانند، لذا ما مسلمانان نيز مبداء سال براى خود تعيين كنيم. هر يك از مشاورين وى نظريه اى دادند، آنگاه عمر رو به حضرت امير "عليه السلام" و عرض كرد: شما هم نظرتان را بفرمائيد، زيرا نظريه شما بر همه نظرات برترى دارد. حضرت فرمود: مبداء سال را از زمان هجرت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به طرف مدينه طيبه معين كنيد و آنگاه دلايلى هم بيان فرمود، لذا با راهنمايى دلايل على "عليه السلام" هجرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را، اول سال تاريخ اسلامى قرار داده شد.[ تاريخ يعقوبى، ج 1 ص 123. ]عالمترين مردم
ابن ابى الحديد در چند جا به مناسباتى نقل مى كند كه عمر بن خطاب بارها به على "عليه السلام" گفته است كه يا على "عليه السلام" من نسبت به شما در شگفتم، زيرا در مورد هر مشكلى كه از شما سؤال مى شود، كلمه نمى دانم به زبان خود جارى نمى كنى و بدون تأمل، پاسخ سؤال كننده را مى گويى. حضرت على "عليه السلام" پنج انگشت دست خود را به عمر نشان داد و فرمود: عمر اينها چند انگشت است عمر فورا در جواب عرض كرد: پنج انگشت. آنگاه حضرت على "عليه السلام" فرمود: آگاه باش تمامى علوم و پاسخ هر مشكلى و سؤالى در نزد من به همين آسانى است.شعر وداع
حضرت امير در حين دفن همسر خود فاطمه الزهرا عليهاالسلام فرمود:
لكل اجتماع من خليليل فرقة
و ان افتقادى واحدا بعد واحد
دليل على ان لا يدوم خليل
و كل الذى دون الفراق قليل
دليل على ان لا يدوم خليل
دليل على ان لا يدوم خليل
و فقدان يكى "يعنى فاطمه عليهاالسلام" بعد از ديگرى "يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم" براى من دليل آنست كه هيچ رفاقت و انسى را دوام نيست. [ منتهى الامال. ]