تكلم على در رحم مادر
از هنگامى كه فاطمه بنت اسد به اميرالمؤمنين "عليه السلام" حامله شد زيبايى چهره اش افزوده گشت فاطمه صداى فرزندش را از درون مى شنيد كه مى گفت:'لا اله الا الله، محمد رسول الله، به تختم النبوة و بى تختم الولاية، خدايى جز الله نيست، محمد پيامبر خداست، با او نبوت و با من ولايت ختم مى شود'
گاهى حضرت در شكم مادر خود با مردم بيرون سخن مى گفت حتى روزى با برادر خود جعفر سخن گفت، كه جعفر با شنيدن صداى على "عليه السلام" از درون شكم فاطمه بنت اسد بيهوش روى زمين افتاد [ بحارالانوار، ج 35، ص 27]
سقوط بتها در مقابل فاطمه
روزى فاطمه بنت اسد براى زيارت وارد كعبه شد ناگهان بتها به صورت روى زمين افتادند فاطمه بنت اسد دست بر شكم خود كشيد و خطاب به پسرش گفت:'نور چشمانم، اكنون كه به دنيا نيامده اى بتها در برابرت سجده مى كنند، پس چگونه خواهى بود زمانى كه بدنيا بيايى؟!'
فاطمه اين ماجرا را براى شوهرش ابوطالب "عليه السلام" نقل كرد حضرت گفت: اين فرزند؛ همان كسى است كه شيرى در راه طائف درباره او با من سخن گفت؛ و خبر تولد او را به من داد. "روزى در راه طائف شيرى با حضرت ابوطالب روبرو شد و در مقابل او تعظيم كرد. حضرت ابوطالب به او فرمود: بحق خالقت ماجراى خود را برايم بازگو كن شير گفت: تو پدر اسد الله و پشتيبان محمد پيامبر خدا و مربى شير خدا هستى!" [ بحارالانوار، ج 35، ص 27]