حكومتدارى امام على - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



حكومتدارى امام على

همكارى اقوام و فاميل با يكديگر

عصر خلافت حضرت على "عليه السلام" بود، ماجراى شورش اصحاب جمل پيش آمد. على "عليه السلام" با همراهان خود از مدينه به سوى بصره براى سركوبى شورشيان حركت نمود. هنگامى كه به سرزمين ربذه رسيدند مردى از قبيله محارب به حضور على "عليه السلام" آمد و عرض د كرد: اى اميرمؤ منان! من در رابطه با فاميل خود، تاوانى را به عهده گرفتم وقتى كه نزد بعضى از آنها رفتم و تقاضاى همكارى و كمك نمودم كمك من كردند و گفتند: ما خودمان سخت در مضيقه زندگى هستيم، اى اميرمؤ منان! به آنها امر كن كه با من همكارى كنند و مرا كمك نمايند.
امام على "عليه السلام" از او پرسيد: آنها كجا هستند؟! آن مرد گروهى از آنها را كه از دور پيدا بودند نشان امام "عليه السلام" داد و گفت: عده اى از آنها، اينها هستند.

امام على "عليه السلام" كه بر مركب سوار بود، به سرعت نزد آنها رفت به گونه اى كه اصحاب و اطرافيان امام على "عليه السلام" به سختى به آن حضرت رسيدند.
امام على "عليه السلام" وقتى به آنها رسيد، سلام كرد و از آنها پرسيد: چرا با رفيق خود همكارى نمى كنيد؟ آنها از آن مرد و او نيز از قوام خود در حضور حضرت على "عليه السلام" شكايت كردند. امام على "عليه السلام" درباره پيوند خويشاوندى و وظايف خويشان نسبت به همديگر چنين فرمود: هر كس بايد به خويشانش پيوند گرم داشته باشد و خويشان از ديگران سزاوارتر به همكارى و كمك هستند به خصوص در آن هنگام كه خويشان در فشار زندگى قرار گرفتند زيرا خويشانى كه با يكديگر پيوند دارند و به همديگر همكارى و كمك و گذشت مى كنند به پاداش آن مى رسند ولى اگر رشته خويشى را قطع نمايند گرفتار بار سنگين مجازات خواهند شد.
آنگاه آن حضرت مركب خود را حركت داد و به جاى اول خود بازگشت. [ اصول كافى، ج 2]

عامل هلاكت زودرس

روزى اميرمؤ منان على "عليه السلام" خطبه مى خواند و در ضمن آن فرمود:
اعوذ بالله من الذنوب التى تعجل الفناء پناه مى برم به خداوند، از گناهانى كه موجب زودرسى هلاكت خواهند شد.
عبدالله بن كواء "منافق سرشناس عهد اميرالمؤ منين "عليه السلام" كه بعدها رئيس گروه گمراه خوارج شد" بلند شد و گفت: اى اميرمؤ منان "عليه السلام" آيا گناهانى كه موجب مكافات زودرس است وجود دارد؟

امام على "عليه السلام" فرمود: آرى، واى بر تو، و آن گناه قطع رحم "بريدن پيوند از خويشاوندان" است، چه بسا خاندانى هستند با اينكه از حق دورند ولى بر اثر همكارى و خدمت به يكديگر به گرد هم آيند و همين كار موجب مى شود كه خداوند به آنها روزى مى رساند و چه با افراد پرهيزكارى كه تفرقه و درگيرى افراد خاندانشان و قطع رحم بينشان موجب مى شود كه خداوند آن ها را از روزى و رحمتش محروم سازد. [ اصول كافى، ج 2]

وقت بيكارى برو مسجد

دو يا سه روز قبل از ضربت خوردن على "عليه السلام" بدست ابن ملجم لعنة الله عليه - حضرت امير "عليه السلام" در بازار كوفه مى رفت كه به ناگه ابن ملجم را دى. حضرت به او فرمود: ابن ملجم كجا مى روى؟ "البته حضرت مى دانست تمام هم او آن زن ملعونه است" ابن ملجم پاسخى داد كه نشانه بيكارى او را داشت. لذا حضرت به او فرمود: وقت بيكارى به مسجد برو. [ تفسير سوره حديد، شهيد دستغيب]

/ 356