فاطمه بنت اسد و ورود به كعبه - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فاطمه بنت اسد و ورود به كعبه

صبح هنگام، بار ديگر فاطمه بنت اسد را درد عارض شد. حضرت ابوطالب "عليه السلام"

ناراحت و پريشان از خانه بيرون آمد در راه عده اى از زنان قريش را ديد كه علت ناراحتى را از او پرسيدند حضرت پاسخ داد: فاطمه در شديدترين حال وضع حمل قرار گرفته است و سپس ابوطالب دست بر صورتش گذاشت در اين حال پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و پرسيد:

عمو جان، چرا ناراحتى؟!

عرض كرد: فاطمه بنت اسد در حال وضع حمل است.

در همين حال، فاطمه ندايى را شنيد كه مى گويد: اى فاطمه، بر تو باد كه به خانه خدا بروى!

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست ابوطالب "عليه السلام" را گرفت و با هم نزد فاطمه آمدند و او را با خود كنار خانه خدا آوردند [ بحارالانوار، ج 35، ص 30]

جبرئيل و فاطمه بنت اسد

فاطمه بنت اسد در قسمت پشت كعبه "يعنى پشت آن سمتى كه درب در آن است" ايستاده بود و رو به كعبه دعا مى خواند كه ناگهان پيش چشمان همه حاضران ديوار خانه خدا از همان قسمت شكاف برداشت و آنقدر از هم فاصله گرفت كه فاطمه توانست از شكاف ديوار وارد شود و جبرئيل او را به داخل برد و دوباره ديوار به هم آمد و او داخل كعبه ماند [ امالى شيخ طوسى، ص 80]

/ 356