توانمردى شيرزرد
معاويه در دوران خلافت على "عليه السلام" در شام حكومت مى كرد و خود را براى جنگ صفين آماده مى كرد. در سال 36 قمرى قبل از جنگ نامه هاى متعددى بين على "عليه السلام" و معاويه رد و بدل شد. روزى يكى از آزاد مردان بنام اسود بن عرفجه در مجلس معاويه فرياد زد: اى معاويه اى چيت كه هر روز نقشه ريزى مى كنى؟ گاهى نامه مى نويسى گاهى مردم را با نامه هايت مى فريبى، گاه شرحبيل "يكى از سران" را براى تحريك مردم ماءمور مى كنى. بدانكه اين كارها سودى به حال تو ندارد آنگاه شعرى خواند.
فاحذر اليوم صولة الاسد الودر
اذا جاء فى رجال الهيجاء
اذا جاء فى رجال الهيجاء
اذا جاء فى رجال الهيجاء
معاويه هند جگرخوار بود كه عتبه پدرش بود وليد برادر هند و شيبه عموى هند بودند" معاويه عصبانى شود و دستور داد او را دستگير كنند ولى شرحبيل به معاويه گفت: دستور بده عرفجه را آزاد كنند چرا كه او مرد فاضل و بزرگى است اگر او را آزاد نكنى من بيعتم را با تو قطع مى كنم، معاويه ديد دستگيرى عرفجه گران تمام مى شود او را آزاد كرد. [ ناسخ التورايخ، ج 1، ص 329]