على و فروش شمشير - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على و فروش شمشير

روزى حضرت على "عليه السلام" به بازار رفت و شمشير خود را در معرض فروش قرار داد و فرمود: به خدا قسم اگر پول يك لباس را داشتم اين شمشير را كه بارها غم و اندوه را از چهره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زدوده است نمى فروختم. [ محجة البيضاء، ج 4]

على و بيت المال

هارون بن عنتره گفت: پدرم برايم گفت: كه من در يكى از روستاهاى نزديك نجف بنام خورنق خدمت اميرالمؤ منين "عليه السلام" رسيدم و ديدم كه لباس كهنه اى در بر دارد و از سرما مى لرزد به او گفتم: اى اميرمؤ منان! خداوند بيت المال را در اختيار تو قرار داده و معامله اى مى كنى؟ آن حضرت فرمود: به خدا قسم من از اموال شما هيچ استفاده اى "شخصى" نكرده ام و اين لباسى را كه بر تن مى بينى با خودم از مدينه آورده ام و غير از اين هم چيزى ندارم. [ محجة البيضاء، ج 4]

هارون مى گويد: من با صداى بلند گفتم: يا على "عليه السلام" هوا سرد است، خيل هم سرد است اين سرما انكارپذير نيست. حضرت تبسمى كرد و گفت: راست مى گويى هوا سرد است من سرما هوا را احساس د مى كنم، من سرما را انكار نمى كنم... ولى هوا هر چه سرد باشد از صبر و شكيبايى من زيادتر نيست من مى توانم بر سرماى بيشترى هم بردبار و شكيبا باشم.

دستور حكومتى به فرمانداران

امام متقين حضرت على "عليه السلام" در دستور كارى خود كه به مالك اشتر داده است او را در واگذارى مديريتها به افراد چنين دستور مى دهند: واجعل لراس كل امر من امورك راسا منهم لا يقهره كبيرها و لا يتشتت عليه كثيرها [ نهج البلاغه، نامه 53] اى مالك، براى هر كارى از كارهاى اجتماعى، سياسى، اقتصادى خود مدير و رئيسى را تعيين كن مديرى كه داراى اين دو ويژگى باشد:

1- بزرگى و عظمت كار، او را ناتوان و مغلوب نسازد.

2- زيادى و تراكم كار، او را پريشان و رنجورش ننمايد.

و در نامه اى ديگر كه على "عليه السلام" به قثم بن عباس فرماندار مكه مى فرمايد: طبق يك سلسله گزارشات مطمئن جمعى از مزدوران و فريب خوردگان حكومت معاويه براى تبليغات سوء و ايجاد شكاف و درگيرى ما بين مسلمانان در ايام حج به مكه اعزام شده اند تو بايد به اين تذكرات عمل كنى:

فاقم على ما فى يديك قيام الحازم الصليب... و لا تكن عند النعماء بطرا و لا عند الباساء فشلا؛ در برابر اين توطئه ى خائنانه بايد:

1- در مسند مديريت و حكومت مكه كه به تو واگذار شده است، سخت مقام و پايدار باشى، مقاومتى مداوم همراه با درايت و لطافت.

2- در چنين شرايطى اسير دست خوشيهاى فراوان نشوى كه نتيجه اى جز غفلت و فراموشى و سركشى و خود بزرگ بينى نخواهد داشت.

3- به هنگام هجوم سختيها و ناگواريها دلباخته و هراسان مباش كه در مديريت خود با شكست و ناكامى روبرو خواهى شد.

انواع رفيق

امام باقر "عليه السلام" فرمود: مردى در بصره در حضور اميرالمؤ منين "عليه السلام" به پا خواست و گفت: يا اميرالمؤ منين "عليه السلام" درباره رفيقانى كه به منزله برادر هستند؛ جملاتى "راهنمايى" بفرماييد. آنگاه حضرت فرمود: برادران دو گونه اند يكى برادران مورد اعتماد و ديگر برادران ظاهر ساز.
امام برادران مورد اعتماد به منزله دست و بال و خانواده و ثروت تو هستند اگر به برادرت اعتماد دارى به نفع او از كمك مالى و بدنى دريغ مدار... و اما برادران ظاهر ساز از لذت معاشرت با آنان بهره مند خواهى شد و حتما اين رشته را از آنان مبر و بيش از اين هم از دور نشان توقع مدار و بهر مقدار كه آنان با تو خوشرو و شيرين زبان باشند تو نيز چنان باش. [ خصال صدوق، ص 57]

/ 356