خبر از آينده - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خبر از آينده

سليم بن قيس از ابن عباس در حديثى نقل مى كند: كه در ذى قار "محلى در نزديكى بصره" بر على "عليه السلام" وارد شد و آن حضرت برايش د نامه اى بيرون آورد و فرمود: اى پسر عباس اين نامه ايست كه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم به من ديكته كرد و من به دست خود نوشته ام، عرض كردم يا اميرالمؤ منين "عليه السلام" آن را بخوان حضرت آن نامه را خواند و در آن نامه همه چيز از وقتى كه پيغمبر از دنيا رفته تا شهادت حسين بن على "عليه السلام" و كسى كه او را مى كشد و آنكه ياريش د مى كند و اشخاصى كه همراه او شهيد مى شوند بود از جمله آنچه كه برايم خواند اين بود كه با خودش چه خواهند كرد فاطمه عليهاالسلام چگونه شهيد
مى شود و حسن "عليه السلام" چطور در راه خدا كشته مى شود و چگونه مردم با وى خيانت و پيمان شكنى مى كنند سپس نامه را پيچيد و آن مطالبى كه از زمان شهادت حسين بن على "عليه السلام" تا روز قيامت واقع مى شود را نخواند و باقى ماند در آن مقدارى كه از نامه خواند خلافت ابوبكر و عمر و عثمان و اينكه هر يك از آنها كشته مى شوند و امر حكميت و خلافت معاويه و شيعيانى كه كشته مى شوند و حكومت يزيد، تا به شهادت حسين "عليه السلام" بود. [ اثبات الهداة، ج 1، ص 521]

تصنيف هاى هرزه

روى على "عليه السلام" در كوفه جوانى را ديد كه به خواندن تصنيف هاى هرزه و آلوده سرگرم و دل خوش است امام "عليه السلام" به او گفت: با چه چيزهايى دفتر وجودت را پر مى كنى؟
لذا يكى از عهدهاى بوعلى سينا در رساله عهدش با خود اين بود كه رمان و قصه هاى باطل نخواند، حرفها و افسانه هاى باطل ذهن را كج و معوج مى كند و نفس را از درست انديشى و درست يابى عدول مى دهد و منحرف مى گرداند. [ يادنامه علامه طباطبايى، ص 93 ]

لذا يكى از بزرگان گفت: فوت وقت نزد اصحاب حقيقت دشوارتر از سپردن جان است چرا كه سپردن جان به بريدن از مردمان است و فوت وقت به بريدن از حق [ كشكول شيخ بهائى، 192] چنانچه حضر امير "عليه السلام" مى فرمايد: عمر كوتاهتر از آن است كه هر آنچه دانستنش نيكوست فراگيرى پس د بياموز هر آنچه را كه ارزش و اهميتش بيشتر است.

على كشته شد و من زنده ام

عدى بن حاتم يكى از صحابه على "عليه السلام" است اين مرد در اواخر عمر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اسلام آورد در زمان خلافت على "عليه السلام" در خدمت آن حضرت بود و سه پسرش بنام طريف طرفه و طارف در جنگ صفين كشته شدند. او بعد از شهادت عى "عليه السلام" و استقرار خلافت
معاويه بر معاويه وارد شد. معاويه براى اينكه بتواند با يادآورى داغ فرزندان عدى او را وادار كند كه درباره على "عليه السلام" مطابق ميل معاويه حرفى بزند به او گفت: اين الطرفات؟ پسرانت چه شدند؟ عدى با كمال خونسردى گفت: قتلو بصفين بين يدى على بن ابى طالب "عليه السلام"؛ در صفين پيشاپيش على "عليه السلام" شهيد شدند. معاويه گفت: ما انصفك ابن ابيطالب اذقدم بنيك و اخربنيه؛ على درباره تو انصاف را رعايت نكرده كه پسران ترا پيشاپيش جبهه فرستاد تا كشته شدند و پسران خود را در پشت جبهه نگه داشت تا زنده ماندند عدى گفت: بل انا ما انصفت عليا اذ قتل و بقيت بلكه من درباره على "عليه السلام" انصاف را رعايت نكردم كه او كشته شد و من زنده ماندم معاويه گفت: صف لى عليا اوصاف على را براى من بگو. عدى گفت: معذورم بدار، معاويه گفت: ممكن نيست. عدى چنان توصيفى از امام على "عليه السلام" كرد كه معاويه اشك چشمش سرازير شد و شروع كرد با آستين خود اشك خود را پاك كند آنگاه معاويه گفت: خداوند رحمت كند على "عليه السلام" را همين طور بود كه گفتى اكنون بگو حال تو در فراق على چگونه است؟ عدى گفت: مانند زنى كه فرزندش را در دامنش د سربريده باشند. معاويه گفت: آيا هيچ فراموش مى كنى؟ عدى گفت: مگر روزگار مى گذارد فراموشش كنم. [ بيست گفتار، ص 68]

/ 356