زندگى خليفه مسلمين!
اسودبن قيس مى گويد: كه على "عليه السلام" در رحبه كوفه مردم را اطعام مى كرد وقتى از آن فارغ مى شد به منزل باز مى گشت و در خانه خود غذا مى خورد يكى از اصحابش گفت: من پيش خود گفتم: على "عليه السلام" در منزل خود غذاى لذيذترى از طعامى كه به مردم داده مى خورد. غذا خوردن خود را رها كردم و به دنبال على "عليه السلام" به راه افتادم حضرت به من فرمود: ايا غذا خوردى؟ گفتم: نه. گفت: پس با من بيا، من نيز با او به خانه اش رفتم او در منزل صدا زد: يا فضه، ديدم كنيزى وارد شد. على عليه السلام به او گفت: براى ما غذا بياور او نيزگرده نانى همراه با ظرف دوغى آورد و نان را در آن تريد كرد در حالى كه در آن نان سبوس د وجود داشت. به امير المؤ منين عليه السلام عرض كردم: اگر مى فرموديد آرد بى سبوس بياورند بهتر بود امام شروع به گريه كرد و فرمود: به خدا هرگز نديم كه در خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بدون سبوس د باشد. [ انساب الاشراف، ج 2، ص 187]
چهار غم بزرگ
روزى امير مؤ منان على "عليه السلام" از خانه بيرون مى آمد سلمان او را ديد و به استقبالش شتافت امام على "عليه السلام" به سلمان فرمود: سلمان چگونه صبح كردى؟ سلمان گفت: صبح كردم در حالى كه چهار غم دارم. امام على "عليه السلام" فرمود: آن چهار غم چيست؟ سلمان گفت: غم اهل خانه كه از من نان و خواسته هاى نفسانى مى خواهند و غم خالق كه اطاعت از من مى خواهد و غم شيطان كه گناه از من مى خواهد و غم عزرائيل كه روح را از من مى خواهد.امام على "عليه السلام" به سلمان فرمود: بر تو بشارت باد كه براى هر يك از اين غم ها پاداشى مى برى روزى به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رفتم و به من فرمود: چگونه صبح كردى؟ عرض كردم: صبح كردم در حالى كه تهى دست هستم و جز آب چيزى ندارم و در مورد گرسنگى حسن و حسين "عليه السلام" غمگينم. آن حضرت به من فرمود: اى على "عليه السلام" غم عيال پوششى است از آتش؛ و اطاعت خالق مايه امان از عذاب است و استقامت در راه اطاعت خدا جهاد است و بهتر از عبادت شصت سال مى باشد، و غم مرگ كفاره گناهان است و بدان اى على "عليه السلام" رزقهاى بندگان برخداست و غم تو براى عيال به تو سود و زيان نمى رساند جز اينكه به خاطر اين غم پاداش مى يابى و همانا شديدترين غمها غم عيال است. [ بحارالانوار، ج 76، ص 16]