مردانگى در ميدان جنگ - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مردانگى در ميدان جنگ

لشكريان معاويه خود را زودتر از لشكر امام به سرزمين صفين رساندند و تواستند رودخانه فرات را در اختيار خود گيرند، معاويه لشكرى را به فرماندهى ابوالاعور اعزام كرد تا از فرات حفاظت كنند و مانع استفاده لشكريان على "عليه السلام" از آب شوند.
اما امام على "عليه السلام" صعصعه بن صوحان را نزد معاويه فرستاد تا او مانع آب نشود، دو تن از ياران معاويه به نامهاى وليد بن عقبه. [ وليد بن عقبه فرزند كسى است به نام عقبه، او كسى است كه آب دهانش را به صورت پيامبر عزيز اسلام انداخت و آخرالامر با شمشير على "عليه السلام" سر از تنش جدا شد] و عبدالله بن سعيد نظر دادند كه آب را بر روى لشكر على مى بنديم تا آنان از تشنگى بميرند.

عمر و عاص گفت: اين كار اشتباه است على "عليه السلام" كسى نيست كه تشنه بماند على "عليه السلام" همان كسى بود كه گفت اگر چهل تن داشتم در روز نخست "روز سقيفه و بيعت مردم با ابوبكر" حق خود را مى گرفتم.
امام معاويه نظر عمر و عاص را نپذيرفت سپاه امام به دشمن حمله كرد و آب را به تصرف آورد.
معاويه به عمر و عاص گفت: به نظر تو على "عليه السلام" با ما چه مى كند.

عمر و عاص گفت: على "عليه السلام" مثل تو نيست او هدفى غير از آب دارد در نهايت امام على "عليه السلام" آب را آزاد گذاشت تا هر دو لشكر آب را بردارند و بسيارى از دشمنان با اين مردانگى و مروت امام هدايت شدند و به لشكر امام پيوستند [ نهج البلاغه، خطبه 51]

براران واقعى على

قيس يكى از ياران امام على "عليه السلام" است كه امام رضا "عليه السلام" درباره چگونگى نماز او و حضور قلب او در نماز مى فرمايد:
مردى از اصحاب على "عليه السلام" كه به او قيس مى گفتند به نماز ايستاد وقتى ركعتى از نماز را خواند ناگهان مار سياهى آمد و در موضع سجده قيس قرار گرفت، قيس بدون توجه به ركوع و سجود رفت وقتى پيشانى از موضع سجده برداشت مار به گردن قيس پيچيد. سپس از يقه او وارد پيراهن او شد. ولى اين بنده صالح خدا كه حقيقت نماز را دريافته بود به نمازش ادامه داد و آسيبى هم از مار نديد.
سپس امام رضا "عليه السلام" وقتى داستان قيس را نقل فرمود: اضافه كرد كه شبيه اين قضيه براى خود حضرت هم رخ داده است [ بحارالانوار، ج 84، ص 246]

/ 356