متن قرارداد حكميت در جنگ صفين - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متن قرارداد حكميت در جنگ صفين

قرارداد حكميت بين اميرالمؤ منين على "عليه السلام" و معاويه نوشته شد، ولى معاويه نپذيرفت كه از على "عليه السلام" به عنوان اميرالمؤ منين ياد شود متن قرارداد اين گونه است:
اين نوشته اى است كه بر اساس درخواست على بن ابيطالب و معاوية بن ابى سفيان و هوادارانشان تهيه شده است تا كتاب خدا و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم درباره اختلاف دو طرف داورى كند. بر مردم عراق و شيعيان غايب و حاضر على است كه به اين حكم متعهد باشند. همچنين بر مردم شام و هواداران غايب و حاضر معاويه است كه به اجراى اين حكم تن در دهند، ما به حكم قرآن خرسند و به اجراى او امر آن ملزم هستيم، تنها قرآن است كه قادر به حل اختلافات ماست و ما تمام قرآن را از آغاز تا انجام، داور اختلافات خود قرار داده ايم. هر آنچه را كه زنده نگاه داشته است، زنده نگاه مى داريم و هر چيز را كه مى رانده مى ميرانيم، بر مبناى اين حكم هر دو طرف متخاصم درخواست حكميت كرده اند و على و شيعيانش، عبدالله بن قيس را به عنوان ناظر و داور قرار داده اند و معاويه و يارانش نيز عمر و عاص را ناظر و داور خود ساخته اند از هر دو حكم پيمانى محكم گرفتند كه قرآن را در اين مهم فرا روى خود قرار دهند و از آن به چيز ديگر رو نياورند.

اگر قضيه حكميت رهنمودى از قرآن نيافتند بايد از سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم استعانت جويند و نبايد به خلاف و هواهاى نفسانى و شبهات تكيه كنند.
عبدالله بن قيس و عمر و عاص از على و معاويه پيمان گرفته اند كه به داورى دو حكم كه بر مبناى قرآن و سنت پيامبر است خرسند و مطيع باشند و آن را نقض نكنند، دو حكم تا وقتى كه از حق تجاوز نكرده باشند جان و مال و خانواده شان از هر گونه گزندى در امان است.
اين عهدنامه را عميره در روز چهارشنبه هفدهم صفر سال سى و هفتم هجرى نوشت. [ واقعه صفين، ص 236]

احمقى در چنگال روباه

ابوموسى اشعرى بعد از اعلام راءى حكميت تازه متوجه شد كه ملعبه دست هوس عمر و عاص بوده است. بعد از اين واقعه حضرت امير "عليه السلام" در قنوت نماز خود ابوموسى اشعرى را لعن مى كرد. على "عليه السلام" در نماز اين گونه آنها را لعن مى كرد: بارالها! اولا معاويه ثانيا عمر و ثالثا ابو اعور سلمى اشعرى را لعن نما. [ واقعه صفين]

وقتى كه ابوموسى اشعرى در مكه متوجه لعن على "عليه السلام" گرديد، طى نامه اى به امام نوشت: به من خبر رسيده كه تو در نماز مرا لعن مى كنى و مردم جاهل پشت سر تو نيز آمين مى گويند و من همان سخن موسى پيغمبر خدا را مى گويم: پروردگارا! به خاطر آنچه به من دادى شكر مى كنم پس هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود. [ سفينة البحار، ج 2، ص 654]

بيعت مردم كوفه با على

وقتى كه خبر بيعت مردم با على "عليه السلام" به كوفه رسيد، هاشم بن عتبه با على "عليه السلام" بيعت كرد و گفت: دست راستم و چپم براى على "عليه السلام" است و افزود:




  • ابايع غير مكتتم عليا
    و لا اخشى اميرى الا شعريا



  • و لا اخشى اميرى الا شعريا
    و لا اخشى اميرى الا شعريا


بدون واهمه و پنهانكارى با على بيعت مى كنم و از امير اشعرى، ابوموسى مى ترسم.
خبر بيعت مردم با على "عليه السلام" را يزيد بن عاصم به كوفه آورد و ابوموسى اشعرى هم با على "عليه السلام" بيعت كرد وقتى خبر بيعت كردن ابوموسى به عمار ياسر رسيد گفت: به خدا قسم او عهد و بيعتش را خواهد شكست و كوششهاى على "عليه السلام" را بى فايده خواهد نمود و لشكر او را تسليم خواهد كرد. [ انساب الاشراف، ج 2،ص 213]

/ 356