حمله كنندگان نهروان - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


حمله كنندگان نهروان

قتى گروه گمراه خوارج از راه مذاكره به راه نيامدند. امام ديد عبدالله بن راهب و حرقوص بن زهر فرياد كشيدند آيا كسى از شما مشتاق رفتن به بهشت نيست؟
و به سوى سپاه امام حمله كردند و يكى از ياران امام را شهيد كردند امام با مشاهده آن فرمود:
الله اكبر! ديگر قتال با آنها حلال است لذا فرمان جنگ داد.

در كمتر از يك ساعت تمامى خوارج جز نفر از آنها كه فرار كردند كشته شدند از ياران امام فقط 2 نفر شهيد شدند از عايشه روايت مى كنند كه وقتى خبر كشته شدن خوارج را شنيد و متوجه شد امام على "عليه السلام" آنان را كشته است گفت: از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: اينها بدترين مردم و از دين خارج شدگان اند. سپس د گفت: رحمت خدا بر على باد! كه حق هميشه با اوست!
امام پس از خاتمه جنگ دستور داد مجروحان خوارج را از ميان كشته ها جدا كرده و مداوا كنند و همه توابين آنها را بخشيد.

ظهور خوارج دوم

بعضى پايان جنگ نهروان، عده اى از آن جماعت كه توبه كرده بودند و از آنها جدا شده بودند در كوفه مستقر شدند آنها گفتند: ما در ركاب على "عليه السلام" نمى جنگيم و بر ضد او نيز هم نمى جنگيم و قيام نمى كنيم اين جماعت گمراه با جمع ديگرى از خوارج كه اين انديشه را داشتند در كوفه اقامت كردند، اما پس از واقعه نهروان و كشته شدن همه

دوستان و ياران خود؛ خود را مقصر شمرده و مى گفتند: ما ياران خويش را ذليل كرديم.
رئيس اين گروه مستورد از قبيله بنى سعد بن زيد مناة بود كه آنها را به جنگ بر عليه على "عليه السلام" مجددا تحريك كرد و از نخيله خروج كرد.

امام على "عليه السلام" ابن عباس را براى اتمام حجت نزد آنها فرستاد آنها گفتند: اگر حضرت بر حق بود چرا در جنگ جمل از آنها اسيرى نگرفت؟ ابن عباس پاسخ داد: كداميك حاضر بوديد به عنوان اسير عايشه سهم او شود؟

سپاه امام آنان را در هم كوبيد، اما مستورد زنده ماند تا آنكه بار ديگر در زمان حكومت مغيرة بن شعبه قيام كرد و كشته شد.

قسم نخوريد

روزى اميرالمومنين على "عليه السلام" وارد بازار شد و فرمود: اى جماعت گوشت فروشها! هر كس از شما در گوسفند باد كند از ما نيست.
مردى كه به آن حضرت پشت كرده بود، گفت: قسم به كسى كه در پس د هفت حجاب پوشيده است، هرگز.
امام بر پشت او زد و فرمود: اى گوشت فروش! چه كسى در پس هفت پرده پوشيده شده است؟!

او گفت: پروردگار عالم.
امام فرمود: خطا رفتى، مادرت به عزايت بنشيند بين خدا و خلق او حجابى نيست.
آن مرد درباره كفار قسمى كه ياد كرده بود از امام سؤ ال كرد، امام فرمود: تو به پروردگار خود قسم نخورده اى. [ الغارات، ج 1، ص 112]



/ 356