درجه على از اين بالاتر است - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درجه على از اين بالاتر است

يوسف بن ابى سعيد گفت: من روزى خدمت امام صادق "عليه السلام" رسيدم حضرت به من گفت: چون روز قيامت شود خداوند تبارك و تعالى خلائق را در آن روز گرد آورد، اولين كسى كه او را فرا بخوانند حضرت نوح "عليه السلام" است، پس از او سؤ ال شود آيا تبليغ نمودى؟ نوح مى گويد: آرى. به او گفته مى شود شاهد بر گفتارت كيست؟ نوح "عليه السلام" مى گويد: محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم پس د نوح "عليه السلام" از مكان خود بر مى خيزد و به نزد محمد صلى الله عليه و آله و سلم مى آيد و او بر روى تلى از مشك به همراه على "عليه السلام" قرار دارد، نوح "عليه السلام" به محمد صلى الله عليه و آله و سلم مى گويد: اى محمد خداوند از من سؤ ال نموده كه آيا نمودى؟ گفتم: آرى. گفت: گواه تو كيست؟ گفتم: محمد صلى الله عليه و آله و سلم. پس د حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم مى گويد: اى جعفر و اى حمزه برويد و شهادت دهيد كه او تبليغ خود را كرده است. پس حضرت صادق ع فرمود: جعفر و اى حمزه برويد و شهادت دهيد كه او تبليغ خود را كرده است. پس حضرت صادق "عليه السلام" فرمود: جعفر و حمزه دو نفر گواهى هستند كه از براى تبليغ پيامبران گواهى مى دهند، يوسف مى گويد: من عرض كردم فدايت شوم. پس على "عليه السلام" در آن موقع كجاست؟ حضرت فرمود: درجه و منزلت على از اين بالاتر است. [ روضه كافى، ص 267]

فخر فروشى

امام صادق "عليه السلام" فرمود: دو نفر مرد در نزد اميرمؤ منان على "عليه السلام" به همديگر افتخار و فخر فروشى "در مورد نياكان خود" مى كردند امام على "عليه السلام" به آنها فرمود: آيا شما به پيكرهاى پوسيده و روهاى در ميان آتش، افتخار مى كنيد؟!
سپس "به افتخار كننده" فرمود: اگر داراى عقل باشى، داراى خوى و خلق انسانى خواهى بود و اگر داراى تقوا و پرهيزكارى باشى صاحب كرامت و بزرگوارى هستى و اگر نه عقل و نه تقوا داشته باشى، بدانكه الاغ بهتر از تو است و تو بر هيچ كس امتيازى ندارى. [ وسائل الشيعه، ج 11، ص 335]

رد احسان و مروت

حارث اعور مى گويد: اميرالمؤ منين از فرزندش امام حسن "عليه السلام" پرسيد: پسرم مروت چيست؟ امام حسن "عليه السلام" پاسخ داد: پارسايى و اصلاح مال و در روايتى ديگر حسن بن جهم مى گويد: امام رضا "عليه السلام" روايت نمود كه اميرالمؤ منين "عليه السلام" روايت نمود كه اميرالمؤ منين "عليه السلام" فرمود: جز دراز گوش موجود ديگرى رد احسان و نيكى نمى كند.
عرض كردم مقصود چيست؟ حضرت فرمود: يعنى: براى نشستن او جا باز كنند و به خوشى به او عرضه شود "و او امتناع كند". [ معانى الاخبار، ج 2]

فاتح بيت المقدس

عبايه اسد مى گويد: در حالى كه على "عليه السلام" دراز كشيده بود و من در بالاى سر حضرت ايستاده بودم شنيدم كه مى فرمايد: به تحقيق در مصر هلاك كننده اى خواهد آمد و محققا شهر دمشق را يك سنگ، يك سنگ، درهم خواهد كوبيد و حتما يهوديان و مسيحيان از هر شهر و ناحيه عربها سر بر خواهند آورد و يقينا عرب را با اين عصايم خواهم راند، گويد: به آن حضرت عرض كردم: اى اميرالمؤ منين "عليه السلام" گويا به ما خبر مى دهى پس از آنكه از دنيا رفتى مجدد زنده خواهى شد؟ فرمود: چه دور است اين؛ اى عبايه، معتقد شدى به غير عقيده اى كه مردى آن را از من باور كند. [ معانى الاخبار، ج 2، ص 438]

از قرآن ياد گيريد

روزى جمعى از ياران اميرالمؤ منين "عليه السلام" در موضوع مروت "مردانگى و جوانمردى" با هم در گفتگو بودند كه حضرت على "عليه السلام" وارد جمع آن ها شد، حضرت وقتى از گفتگوى آنها مطلع شد فرمود: چرا آن را از قرآن فرا نگرفته ايد؟ عرض كردند: يا اميرالمؤ منين "عليه السلام" اين مطلب در كجاى قرآن است؟ حضرت فرمود: در آيه ان الله يامر بالعدل و الاحسان؛ خداوند به شما دستور مى دهد عدل و احسان را شيوه خدا سازيد. [ نحل /90]
پس عدل همان انصاف و رعايت حق و احسان بخشش و تفضل از حق خويش مى باشد. [ معانى الاخبار، ج 2، ص 126]

/ 356