زايمان عجيب و قضاوتى عجيب تر!! - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زايمان عجيب و قضاوتى عجيب تر!!

زنى از شوهر قانونى خود فرزندى به دنيا آورد كه او دو سر و دو بدن روى يك كمر داشت. خانواده نوزاد دچار اشكال شدند و نمى دانستند كه آيا اين نوزاد يك نفر است يا دو نفر، به محضر مبارك حضرت على "عليه السلام" شرفياب شدند تا در اين باره سؤ ال كنند حضرت بعد از ديدن كودك فرمود: بچه را در موقع خواب آزمايش كنيد باين ترتيب كه وقتى هر دو در خوابند يكى از آن دو سر يا دو بدن را حركت دهيد و بيدار كنيد اگر هر دو با هم در يك لحظه بيدار شدند اين دو يك انسانند ولى اگر يكى بيدار شد و ديگرى در خواب بود آنها دو انسانند و ارث دو نفر را مى برند. [ ارشاد مفيد، ص 102]

ترك ريا كارى

روزى على "عليه السلام" مردى را ديد كه سر در پيش افكنده، به نحوى كه نشان مى دهد كه من پارسا و عابد و پرهيزكارم! حضرت به او فرمود: اى جوان، اين پيچى كه در گردن انداختى در دل خود اندازى، كه خداى متعال در دل آدمى مى نگرد، پس بدان كه در روز قيامت رياكاران را خطاب مى كنند: نه شما آنيد كه متاع دنيا به شما ارزان تر فروختند؟ و نه آنيد كه مردمان بر در سراى شما ايستادند؟ و نه آنيد كه ابتدا به شما سلام كردند؟ پس اينها به مثابه جزاى اعمال شما بود كه به شما رسانيديم ولى امروز ديگر به شما چيزى نخواهد رسيد. [ كشف الاسرار، خواجه عبدالله انصارى، ج 1]

نحوه برخورد با جاهل

ابراهيم پسر مهدى عباسى "لعنة الله عليه" خوابى ديد كه براى ماءمون چنين نقل كرد:
در عالم رويا ديدم كه در راهى با على "عليه السلام" مى رفتيم وقتى به پلى رسيديم خواستم بر او سبقت گيرم روى به او كردم و گفتم تو خواستى به شرافت همسرت خلافت را تصاحب كنى. [ به گمان اين نادان حضرت على "عليه السلام" صرفا به علت دامادى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در صدد كسب خلافت بوده است]

اما او به من جوابى نداد. ماءمون پرسيد پس چه گفت؟
ابراهيم گفت: او فقط به من سلام كرد.
ماءمون گفت: چون على "عليه السلام" تو را جاهل دانسته جوابت نيز همين بوده است. [ نشان بى نشانها]
لذا امام على "عليه السلام" در شعرى كه به ايشان منسوب است مى فرمايد:




  • من لم يكن عنصره طيبا
    كل امر يشبهه فعله
    و ينضح الكوز بما فيه



  • لم يخرج الطيب من فيه
    و ينضح الكوز بما فيه
    و ينضح الكوز بما فيه



آنكس را كه طينت و سرشت پاك نيست سخن پاك از دهانش نخواهى شنيد همانا كار هر كس مثالى از اوست و از كوزه همان برون تراود كه در اوست

نحوه مهماندارى

روزى مردى از حضرت اميرالمؤ منين "عليه السلام" دعوت كرد كه به خانه او تشريف فرما شود. امام فرمود: قد اجيتك على ان تضمن لى ثلاث... ان لا تدخل على شيئا من خارج و لا تدخر عنى شيئا فى البيت و لا تجحف بالعيال.
يعنى: دعوت ترا مى پذيرم در صورتى كه سه موضوع زيرا را تعهد و رعايت كنى: يكى آنكه چيزى از خارج خانه براى پذيرايى من فراهم نياورى. ديگر آنكه به ما حضر اكتفا كنى و و خود را به تكليف نيفكنى و سوم آنكه از اين رهگذر به عيال خود سختى و ستم روا ندارى عرضه داشت يا اميرالمؤ منين "عليه السلام" رعايت هر سه موضوع را تعهد مى كنم و حضرت آنگاه دعوتش را قبول فرمود.

/ 356