در كاخ آرزو چه مى كنى؟
در ديوان اشعار على "عليه السلام" است كه اين اشعار را حضرت به معاويه نوشت:
تروم الخلد فى دار المنايا
تنام ولم تنم عنك المنايا
لهوت عن الفناء و انت تفنى
فما شيئى من الدنيا يدوم
فكم قدر ام مثلك ما تروم
تنبه للمنيه يا نئوم
فما شيئى من الدنيا يدوم
فما شيئى من الدنيا يدوم
قربانى پسر!
مردى نزد امام على "عليه السلام" آمد و گفت: يا على "عليه السلام" نذر كرده ام كه اگر مرتكب فلان عمل بشوم پسرم را نزد مقام ابراهيم "در مسجد الحرام" قربانى كنم و حالا آن عمل را كه نبايستى انجام مى دادم، مرتكب شده ام حالا چه كنم، تكليف من چيست؟حضرت فرمود: به جاى پسرت قوچ فربهى بكش و گوشتش را بر مستمندان تقسيم كن.
گر بگذرى زمرتبه ى كبرياى حق
گر بگذرى زمرتبه ى كبرياى حق
بر صدر دور گذر، كبرياعلى ست
گر بگذرى زمرتبه ى كبرياى حق
[ نيما يوشيج ]