جوانمرد نوجوانان - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جوانمرد نوجوانان

ابوطالب پدر حضرت على "عليه السلام" نام على "عليه السلام" را ظهير مى گفت: چرا كه بسيارى از مواقع او فرزندان، برادرزاده هاى خود را جمع مى كرد و به آنان دستور مى داد كه با هم كشتى بگيرند، البته اين يك نوع تفريح رايج در عرب بود، على "عليه السلام" آن موقع كودك بود و داراى بازوانى درشت و كوتاه.على "عليه السلام" آستين هاى خود را بالا مى زد و با بزرگ و كوچك از برادران و عموزاده هاى خويش كشتى مى گرفت بطورى كه با يك چرخش و بكار بردن فن خاصى پشت همه آنها را به خاك مى برد، پدرش نيز او را تشويق مى كرد و مى فرمود: على "عليه السلام" پيروز شد، بدين سبب او را ظهير ناميده اند. [ معانى الاخبار، ج 1، ص 142]

براى ازدواج چه دارى

وقتى على "عليه السلام" از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم راجع به فاطمه "عليه السلام" خواستگارى كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مسرور و شادمان تبسم نموده و فرمود: آيا براى اين امر چيزى دارى؟

على "عليه السلام" عرض كرد پدر و مادرم فداى شما يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم، من چيزى را از شما پنهان نمى كنم آنچه دارم يك شمشير و يك زره و يك شتر آبكش "يا اسب" است و جز اينها چيزى ندارم، نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: شمشير براى تو لازم است زيرا تو مرد جنگ هستى و با آن در راه خدا جهاد مى كنى و شتر نيز از لوازم زندگى تست كه بايد با آن آبكشى نموده و براى اهل و عيال خود كسب روزى كنى و در مسافرت ها بارت را بر آن حمل نمايى، فقط زره تو مى ماند كه من آنرا به مهر زهرا "عليه السلام" مى پذيرم يا على "عليه السلام" مى خواهى ترا بشارتى دهم.

عرض كرد: بلى پدرم و مادرم فداى شما باد. فرمود: ترا بشارت باد كه خداى تعالى فاطمه "عليه السلام" را به تو در آسمان تزويج نمود. پيش از اينكه من او را در زمين به تو تزويج كنم. [ كشف الغمه، ص 106]

/ 356