مگر خودت يا فردى مثل خودت - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




مگر خودت يا فردى مثل خودت

هنگامى كه سوره برائت "توبه" نازل شد ابتدا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آن را بوسيله ابوبكر به سوى اهل مكه فرستاد تا براى مردم سوره و را قرائت و ابلاغ كند وليكن جبرئيل نازل شد و عرض كرد: لايبلغها الا انت او رجل منك آن را هيچ كس نرساند مگر خودت يا مثل خودت پيامبر على "عليه السلام" را خواست و فرمود: اين سوره را تو بايد ببرى. على "عليه السلام" گفت: من ابلاغ مى كنم يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: برو كه خدا زبان تو را ثابت مى دارد و قلب تو را هدايت مى كند.

على "عليه السلام" در ميانه راه خود را به ابوبكر رسانيد و نامه را از او گرفت. ابوبكر محزون و ناراحت بازگشت و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: آى درباره من آيه اى نازل شده كه از اين مأموريت مرا عزل كرديد؟ فرمود: نه بلكه من مأمور شدم كه يا خود آن را ابلاغ نمايم يا مردى از خاندانم آن را ابلاغ كند. [ تفسير نمونه]

حامى بى بديل دين

على "عليه السلام" در جنگ احد شصت و يك زخم برداشت، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد تاام سلمه و ام عطيه به معالجه جراحات آن حضرت بپردازند. چيزى نگذشت كه آنها با نگرانى به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيده و عرض كردند كه وضع بدن على "عليه السلام" طورى است كه ما هر زخمى را مى بنديم ديگرى باز مى شود و زخمهاى تن او آنچنان زياد و خطرناك است كه ما از حيات او نگرانيم. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم با جمعى از مسلمانان بعنوان عيادت به منزل على "عليه السلام" وارد شدند در حالى كه بدن او يك پارچه زخم و جراحت بود پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با دست مبارك خود بدن او را مسح مى كرد و مى فرمود: كسى كه در راه خدا اين چنين ببيند آخرين درجه مسئوليت خود را انجام داده است و زخمهايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست روى آنها مى كشيد بزودى التيام يم يافت. على "عليه السلام" در اين هنگام گفت: الحمدالله كه با اين همه فرار نكردم و پشت به دشمن ننمودم. [ تفسير نمونه]

نگين پادشاهى

ابوذر غفارى مى گويد: روزى از روزهاى با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مسجد نماز مى خواندم سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد ولى كسى چيزى به او نداد. سائل دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد در همين حال على "عليه السلام" كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود به او اشاره كرد، سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه در حال نماز اين جريان را مشاهده كرد هنگامى كه از نماز فارغ شد سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين عرض كرد خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه سينه او را وسيع گردانى و كارها را بر و آسان و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند و نيز درخواست كرد هارون
را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و به وسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى. خداوندا من محمد پيامبر و برگزيده توام سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز و از خاندانم على "عليه السلام" را وزير من گردان تا بوسيله او پشتم محكم گردد. ابوذر گفت: هنوز دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گفت: بخوان، پيامبر گفت چه بخوانم: گفت بخوان انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون [ شرح و تفسير آيه 55 سوره مائده]

/ 356