نام گذارى امام حسن - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نام گذارى امام حسن

وقتى كه حضرت فاطمه عليهاالسلام امام حسن "عليه السلام" را به دنيا آورد، به حضرت على "عليه السلام" فرمود: نام او را انتخاب كن. اميرمؤمنان "عليه السلام" فرمود: من بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سبقت نمى گيرم.سپس او را نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بردند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم او را بوسيد و فرمود: چه نامى برايش انتخاب كرديد؟ حضرت على "عليه السلام" جواب داد قبل از شما نامى انتخاب نكرديم. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: من هم بر خداى خويش سبقت نمى گيرم جبرئيل از طرف خدا نازل شد و پيام تبريك خداوند را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رساند و عرض كرد: خداوند عزوجل امر مى كند كه چون نسبت على "عليه السلام" به شما مانند نسبت هارون به موسى است او را به نام فرزند هارون نام بگذار. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: نام او چه بود؟ جبرئيل جواب داد: شبر. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: زبان من عربى است، جبرئيل عرض كرد: معادل آن در زبان عربى حسن است. [ بحارالانوار ج 43، ص 341]

حضرت على و جعفر جامع و چگونگى آن

از جمله طرقى كه از جانب پروردگار اعظم جل و علا بوسيله خاتم الانبيا صلى الله عليه و آله و سلم افاضه فيض رحمانى بر على "عليه السلام" شد جفر جامع بوده است و آن صحيفه و كتابى بود مشتمل بر علم ما كان و ما يكون الى يوم القيامة بطريق حروف رمز كه آن كتاب و علم آن از مخصوصات على و ائمه طاهرين "عليه السلام" بوده است.

سال دهم هجرت بعد از مراجعت از حجة الواداع جبرئيل آمد و به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم خبر داد كه عمرت به آخر رسيده آن حضرت دستهاى مبارك خود را به درگاه حضرت واهب العطايا برداشت و عرض كرد: خدايا به من وعده دارى و هرگز خلف وعده نمى كنى.

خطاب الهى رسيد على را بردار و بالاى كوه احد پشت به قبله بنشين حيوانان صحرا را صدا كن تا تو را اجابت مى نمايند در ميان آنها بز سرخ رنگ بزرگى است كه اندكى شاخ او بالا آمده است به على امر كن او را ذبح نمايد و پوست او را از طرف گردن بكند و وارونه كند او را دباغى كرده آنگاه جبرئيل مى آيد و دوات و قلم و مركب مى آورد

كه از جنس مركب زمين نمى باشد هر چه جبرئيل مى گويد: تو به على بگو بنويسد آن نوشته و پوست باقى مى ماند و هرگز مندرس نمى شود و محفوظ خواهد ماند هر گاه او را بگشايند تازه خواهد بود.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به همان دستور بالاى كوه احد عمل نمود جبرئيل آمد قلم و دوات خدمت آن حضرت گذارد حضرت امر فرمود به على "عليه السلام" آماده كار شد آنگاه جبرئيل از جانب رب جليل وقايع مهمه عالم را كلا و جزء به پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم مى گفت، پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم هم به على مى فرمود: بر آن پوست مى نوشت تا آنكه پوستهاى باريك پاچه و دستها و پاهاى او را هم نوشت و ثبت شد در آن كتاب كلما كان و ما هو كائن الى يوم القيمة هر چه بود و هر چه بعد خواهد شد تا روز قيامت.

تمام را نوشتند حتى اسامى اولادها و ذرارى و دوستان و دشمنان آنها و آنچه بر سر يكايك اولاد خواهد آمد تا روز قيامت در آن كتاب ثبت گرديد.

آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آن جلده و جفره را به على "عليه السلام" دادند و جزء اسباب وراثت و ولايت و امامت قرار گرفت كه هر امامى از دنيا برود به امام معلوم بعد از خود به وراثت مى سپارد.

پس اين كتاب مخصوص على "عليه السلام" و يازده فرزند آن حضرت است و در آن همه چيز هست از علم منايا و باليا و احكام و تمام لغتها و مشتمل بر هزار و هفتصد صفحه از مفاتيح علوم مخصوص امام على "عليه السلام" مى باشد. [ ينابيع المودة، ص 45]

/ 356