هم سفره پيامبر - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



هم سفره پيامبر

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و اميرالمؤمنين "عليه السلام" خرما مى خوردند هر خرمايى را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى خورد به آرامى هسته اش را نزد على "عليه السلام" مى نهاد تا اينكه خرماها تمام شد ولى پيش حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم هيچ هسته خرمايى نبود و مه نزد على "عليه السلام" بود. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كه هسته اش بيشتر بود او پرخور است. حضرت امير "عليه السلام"گفت: هر كه خرما را با هسته خورده او پرخورتر است. وقتى حضرت على "عليه السلام" اين لام را گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تبسم فرمود و فرمان داد تا هزار درهم به آن حضرت انعام بدهند. [ كتاب الخزاين، مرحوم نراقى، ص 325]

صدقه قبل از سؤال كردن

على "عليه السلام" مى فرمايد: به درستى كه در قرآن مجيد آيه اى است كه عمل به آن ننموده هيچ كس نه قبل از من و نه بعد از من [ مجادله/ 13. "اشفقم ان تقدموا بين يدى نجومكم صدقات..."] زيرا من يك دينار را به ده درهم فروختم "انفاق كردم" و قبل از هر سؤالى كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم كردم يك درهم به فقير دادم سپس يك مطلب از آن حضرت سؤال مى كردم، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به حضرت على "عليه السلام" فرمود: يا على، به من وحى رسيده كه قبل از هر پرسشى از من، اول بايستى صدقه اى به فقير بدهند و من قصد دارم مقدار صدقه را يك دينار قرار دهم. على "عليه السلام" عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اگر مقدار صدقه يك دينار باشد؟ مردم سؤالى نمى كنند. حضرت فرمود: پس چقدر باشد. حضرت على "عليه السلام" عرض كرد: يك دانه گندم يا يك دانه جو، باز هم كسى حاضر به سؤال كردن از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نشد مگر على "عليه السلام" كه ده سؤال نمود و اين آيه در شأن او نازل گرديد [ دايرة المعارف علوى 7 ج 10 ص 390]

رمز فتح

على "عليه السلام" مى فرمايد: در روز جنگ بدر آمدم تا ببينم رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در آن صحنه جنگ و در مقابل دشمنان نيرومند خود چه مى كند. ديدم آن حضرت سر به سجده گذارده و پيوسته مى گويد: يا حى يا قيوم. حضرت على "عليه السلام" مى فرمايد: چند بار رفتم و برگشتم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همچنان سر به سجده داشت و جز "يا حى يا قيوم" چيز ديگرى نمى گفت آنقدر به اين ذكر مقدس ادامه داد تا داوند او را در جنگ فاتح و پيروز ساخت. [ تفسير روح البيان، ج 1، ص 271]

ايثار على

روزى على "عليه السلام" وارد خانه خود شد و ديد حسن و حسين عليهم السلام نزد فاطمه زهرا عليهاالسلام گريه مى كنند. حضرت سؤال كرد چرا روشنايى چشمان من مى گريند؟ فاطمه زهرا عليهاالسلام گفت: اينها گرسنه اند و يك روز است كه چيزى نخورده اند! على "عليه السلام" پرسيد: پس اين ديگ بر سر آتش چيست؟ گفت: در ديگ تنها آب است كه براى دل خوشى فرزندانم بر سر آتش نهاده ام! على "عليه السلام" دلتنگ شد، عبايى كه داشت به بازار برد و فروخت و با 6 درهم آن خوراكى تهيه كرد. وقتى كه به سوى خانه باز مى گشت فقيرى به حضرت گفت: آيا كسى در راه خدا وام مى دهد كه چند برابر گردد؟ على "عليه السلام" همه آن خوراكى را به او داد و چون به خانه رسيد فاطمه عليهاالسلام پرسيد: يا على! توفيق يافتى و چيزى آماده كردى؟ گفت: آرى. ليكن همه آن را به بينوايى دادم. فاطمه عليهاالسلام گفت: چه خوب كردى تو هميشه توفيق كار خير مى يابى! على "عليه السلام" برگشت تا براى نماز به مسجد برود، در راه كسى را ديد كه گفت: يا على "عليه السلام" اين شتر را من مى فروشم. على "عليه السلام" گفت: من فعلا پولى ندارم، آن شخص گفت:

به تو فروختم هر وقتى كه پولى به تو ريد به من باز دهى! على "عليه السلام" آن شتر را به 60 درهم خريد و حركت كرد كه ناگهان شخصى ديگر رسيد و عرض كرد يا على "عليه السلام" اين شتر را به من بفروش. على "عليه السلام" گفت: فروختم به چه قيمت مى خرى؟ گفت 120 درهم. على "عليه السلام" شتر را داد و پول را گرفت و نيمى از آن را به برگشت و ام و نيم ديگر را به كار خود برد در اين وقت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و ماجرا را از على "عليه السلام" شنيد و فرمود: فروشنده جبرئيل و خريدار ميكائيل بود و اين آن وامى بود كه به آن فقير بخشيدى [ كشف الاسرار، ج 1]

/ 356