خبر از فتنه ها مى دهد - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خبر از فتنه ها مى دهد

على "عليه السلام" مى فرمايد: روزى رسول خدا به من فرمود: يا على "عليه السلام" نبرد با اهل فتنه بر تو واجب شده است، چنانكه جهاد با مشركان بر من واجب گشته بود. پرسيدم: اى فرستاده خدا صلى الله عليه و آله و سلم! اين چه فتنه اى است كه جهاد در آن بر من واجب گشته است؟ فرمود: گروهى هستند كه شهادت بر وحدانيت حق و رسالت من مى دهند در حالى كه با سنت و سيره من به مخالفت بر مى خيزند. عرض كردم، با اينكه آنها مثل من بر حقانيت اسلام شهادت مى دهند پس چرا با ايشان پيكار كنم؟ فرمود: بخاطر بدعتهايى كه در دين وارد مى كنند و سرپيچى از فرمان الهى مى كنند. عرض كردم شما پيشتر به من وعده شهادت در راه خدا داده ايد كاش از خدا مى خواستيد تا زمان آن فرا رسد و در ركاب شما تحقق پذيرد حضرت فرمود: پس چه كسى با ناكثين و قاسطين و مارقين بجنگد؟ وفاى به آن وعده هم حتمى است و تو به فيض شهادت نايل خواهى شد... آنگاه فرمود... پس پذيراى خصومتها باش كه تو همواره مورد دشمنى و خصومت خواهى بود. [ بحارالانوار، ج 32، ص 308]

على حجت بر مردم

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على "عليه السلام" فرمود: يا على "عليه السلام"! من براى تو حجت مى آورم و حجتم نبوت من است و تو براى مردم خويش حجت مى آورى و حجتت براى آنان هفت حجت خواهد بود، بر پا داشتن نماز، پرداخت زكات، نيكى كردن و از بدى بازداشتن و دادرسى در ميان رعايا و تقسيم بيت المال بطور مساوى و اطاعت خداى عزوجل و رها نكردن دستور خداوند.

اى على "عليه السلام"! مگر نمى دانى كه در روز قيامت ابراهيم "عليه السلام" به نزد ما مى آيد و طبق دعوتى كه مى شود بر جانب عرش مى ايستد سپس جامه اى بهشتى بر تنش مى كنند و با زيور بهشتى اش بيارايند، ناودانى زرين از بهشت براى او روان گردد، كه آبى شيرن تر از عسل و سفيدتر از شير و سردتر از يخ،از آن فرو مى ريزد و من نيز دعوت شوم و بر جانب چپ عرش مى ايستم و رفتارى كه با ابراهيم شد با من نيز همان شود، سپس تو اى على خوانده شوى و با تو نيز چنين كنند. يا على "عليه السلام" آيا راضى نيستى كه همزمان با دعوت من تو نيز دعوت شوى و چون مرا بپوشانند تو را نيز بپوشانند و چون مرا بيارايند تو را نيز بيارايند كه خداى عزوجل به من دستور داده كه تو را بخود نزديك كنم و از خودم دورت نسازم و بى دريغ به تو دانش بياموزم و بر تو است كه نيكو فراگيرى و بر من لازم است كه فرمان پروردگارم را گردن نهم. [ خصال صدوق، ص 409]

معيار قطعى دين خدا

روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به يكى از ياران خود فرمود: اى بنده خدا، دوستى و دشمنى و جنگ و صلح خود را براى رضاى خدا و در راه خدا كن، زيرا ولايت خدا شامل حالت نخواهد، گرديد، مگر از اين رهگذر و هيچ كس تا به اين صورت نگردد مزه ايمان را نخواهيد چشيد اگر چه نماز و روزه اش زياد باشد... آن صحابى عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم چگونه مى توانم بدانم كه دوستى و كينه ورزيم در راه خداست يا نه؟ و

ولى خدا كيست تا دوستدار او باشم؟ و دشمن وى كيست تا با او ستيز كنم؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على "عليه السلام" اشاره كرد و فرمود: آيا او را مى بينى؟ گفت، بلى فرمود: دوستدار و مطيع او محب و فرمانبردار خداوند است. پس على "عليه السلام" را دوست بدار و دشمن وى را دشمن دار و با هر كس كه دوست على "عليه السلام" بود دوستى كن، حتى اگر چنين شخصى قاتل پدر و يا قاتل فرزندت باشد و با دشمن او دشمن باش اگر چه پدرت يا پسرت باشد. [ معانى الاخبار، ج 1]



/ 356