مولود قرآن خوان - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مولود قرآن خوان

عباس بن عبدالمطلب روايت كرده زمانى كه على بن ابيطالب "عليه السلام" بدنيا آمد قندانه او را به دست حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم دادند. حضرت على "عليه السلام" به تلاوت آيات اوليه سوره مؤمنون و آيات بعدى آن پرداخت و وقتى به آيه اولئك هم الوارثون رسيد رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به خدا قسم! كه اى على "عليه السلام" تو امير ايشان مى باشى. [ دايرة المعارف علوى، ص 431، ج 10]

كودك خوش اقبال و فرخنده

جابر گويد: امام باقر "عليه السلام" به من خبر داد: يكى از زنان طايفه بنى هلال، دايه حضرت على "عليه السلام" بود كه در زمان شيرخوارگى حضرت در خيمه خود به او شير مى داد و نگهداريش مى كرد، آن زن پسرى هم داشت كه برادر همشير على "عليه السلام" به حساب مى آمد ولى سنش يازده ماه و چند روز از على بزرگتر بود در كنار خيمه آنان چاهى قديمى قرار داشت روزى آن طفل بر لب چاه آمد و سر خود را داخل آن نمود على "عليه السلام" نيز مصمم شد به دنبال او برود، پاى على "عليه السلام" به ريسمانهاى خيمه پيچيده شد و آنگاه طنابها را كشيد تا خود را به برادر رضاعى خود برساند آنگاه به يك پا و دست او چسبيد به حالتى كه دست او را در دهان و پايش را به دست گرفت تا از فرو افتادن او در چاه آب
جلوگيرى كند. در همين حال مادر رضاعى على "عليه السلام" از راه رسيد و صحنه را مشاهده كرد و شيون كنان فرياد زد: اى اهل قبيله ام، اى طايفه ام بيائيد، چه بچه فرخنده و مباركى!! على فرزندم را نگه داشته تا در چاه نيفتد سپس دو كودك را از سر چاه دور كرد مردم نيز از نيروى طفلى با آن سن و سال در شگفتى فرو رفته بودند، كه با بند شدن پاى على "عليه السلام" به طنابهاى خيمه چگونه خود را كشيده تا دستش را به برادرش برساند لذا بدين جهت مادر رضاعيش او را ميمون ناميد يعنى مبارك و فرخنده و آن كودك در ميان طايفه بنى هلال به معلق ميمون شهرت يافته بود. [ معانى الاخبار، ج 1، ص 140]

قبله حاجات على

وقتى كه حضرت على "عليه السلام" در حمل مادر خود فاطمه بن اسد بود چون حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فاطمه بنت اسد را مى ديدند، اگر فاطمه نشسته بود بى اختيار از جاى خود برمى خاست وقتى از جناب فاطمه بنت اسد سؤال مى كردند چرا تو با حمل بچه اى كه دارى باز بر مى خيزى، فرمود: حالت عجيبى در خود مى بينم هر وقت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را مى بينم بچه در رحم من به حركت مى آيد و متوجه مى شوم كه فرزندم قيام نموده لهذا هنگام ديدن آن حضرت بى اختيار بر مى خيزم و چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، در پيش من از طرفى به طرف ديگر مى رود فى الفور جنين من نيز به همان سمت به حركت در مى آيد بنابراين من نيز ناچارم روى خود را بدان طرف نمايم، لذا حضرت على "عليه السلام" از حالت و مرتبت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم منكشف بوده در هنگامى كه هنوز تولد نيافته بود و اين نيست مگر از خواص نفس قدسى [ محقق جلال دوانى، رساله نورالهدية، ص 22 و 75؛ محقق دوانى از علماى بزرگ اهل تسنن متوفى 908 ه بوده كه در اواخر عمر شيعه شده و مطالب فوق را در كتاب خود ذكر كرده است] لذا اهل تسنن به همين دليل وقتى كه نام مبارك على "عليه السلام" را به زبان مى آورند مى گويند كرم الله وجهه "خداوند بر مقامش بيفزايد" و فقط درباره على "عليه السلام" اين جمله را مى گويند ولى درباره ساير صحابه جمله "رضى الله عنه" مى گويند.

/ 356