على از من است - هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (ع) - نسخه متنی

محمدرضا رمزی اوحدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على از من است

از اميرالؤمنين "عليه السلام" نقل شده است كه فرمود: براى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شاخه موزى هديه آوردند حضرت موز را با دست خود پوست مى كند و در دهان من مى گذارد، گوينده اى گفت: اى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تو على "عليه السلام" را دوست مى دارى؟ حضرت فرمود: آيا نمى دانى كه على از من است و من از على هستم. [ ينابيع المودة ص 54]

يحيى پيامبر كيست؟

ام اسلم، يكى از بانوان مسلمان و هشيار عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى خواست بداند كه وصى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم كيست؟ تصميم گرفت شخصا از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم سؤال كند، او به سوى خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حركت كرد. به او گفته شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در منزل يكى از همسرانش به نام ام سلمه است، لذا او بسوى آن خانه رفت او از همسر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پرسيد: پيامبر كجاست؟ همسر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گفت: به دنبال كارى رفته هم اكنون مى آيد.

ام اسلم وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را ديد عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم پدر و مادرم فدايت، من كتابها را خوانده ام و به پيامبران و اوصياء آنها آگاهى دارم حضرت موسى "عليه السلام" در زمان حيات خود خود داراى وصى "بنام هارون" بود و بعد از غيبتش نيز داراى وصى "بنام يوشع" بود حضرت عيسى "عليه السلام" نيز براى خود وصى داشت "در زمان حياتش كالب بن يوفنا و بعد از وفاتش شمعون بود" اكنون بفرمائيد: فمن وصيك يا رسول الله: اى رسول خدا! وصى شما كيست؟

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اى ام اسلم! وصى من در حيات و بعد از وفات من يكى است؛ اى ام اسلم! هر كس اين كار را كه اكنون انجام مى دهم انجام دهد، او وصى من است، هماندم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مشتى از سنگريزه هاى زمين را برداشت و با دستش ماليد تا مانند آرد شد،
همان را خمير كرد و با انگشترش آن را مهر نمود و جاى مهر در آن نقش بست!!

ام اسلم از محضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بيرون آمد و به حضور اميرمؤمنان على "عليه السلام" رسيد و گفت: پدر و مادرم به فدايت آيا وصى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شما هستيد؟

امام على "عليه السلام" فرمود: آرى، اى ام اسلم! سپس آن حضرت با دستش سنگريزه اى برداشت و آن را ماليد و مانند آرد نمود سپس آن را خمير كرد و انگشتر خود را بر آن زد كه جاى انگشترش در آن نقش بست. ام اسلم از محضر على "عليه السلام" بيرون آمد، نزد امام حسن "عليه السلام" كه هنوز كودك بود رفت و گفت آيا تو وصى پدرت هستى؟

امام حسن فرمود: آرى اى اى اسلم سپس امام حسن "عليه السلام" همان كار، جد خود و پدرش را در مورد سنگريزه انجام داد.
ام اسلم سپس نزد حسين "عليه السلام" آمد و گفت: آيا تو وصى برادرت هستى؟ امام حسين "عليه السلام" فرمود: آرى اى ام اسلم! آنگاه آن حضرت نيز همان كار جد و پدر و برادر حسن "عليه السلام" را انجام داد.
ام اسلم زنده بود تا بعد از شهادت امام حسين "عليه السلام" آنگاه به حضور امام سجاد "عليه السلام" آمد و پرسيد: آيا شما وصى پدرت هستى؟
امام سجاد "عليه السلام" فرمود: آرى اى ام اسلم! سپس آن حضرت همانند آن كار را كه اجداد و عمو و پدرش انجام دادند را انجام داد. [ سفينة البحار ج 1 ص 642]

/ 356