بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
آنها بيش از يك سلسله دلايل ظنّى نيست، بنابراين هرگز نمى توان گفت آيات خلقت انسان و عبارات نهج البلاغه با گفته هاى آنها نفى مىشود.از اين سخن به خوبى مىتوان نتيجه گرفت كه اين فرضيه ها تا چه حد ناپايدار است و در پرتو اكتشافات جديد ممكن است متزلزل شود ولى در علوم طبيعى چون راهى جز اين نيست به عنوان يك اصل روى آنها تكيه مىشود تا فرضيّه جديدى به ميدان بيايد.خلاصه اين كه حساب فرضيه ها از مسائل قطعى علوم جداست; مسائل قطعى علوم مانند تركيب «آب» از اكسيژن» و «ئيدروژن»، امور حسّى و آزمايشگاهى هستند و با دلايل قطعى قابل اثبات مىباشند، ولى فرضيه ها «حدسيّاتى» مىباشند كه با يك سلسله قراين ظنّى تأييد مىشوند و تا قراين مخالفى به دست نيامده، در علوم، مورد قبول مىباشند بى آن كه كسى ادّعاى قطعيّت آنها را بكند. (1)1. براى توضيح بيشتر در اين زمينه به كتاب «داروينيسم و آخرين فرضيه هاى تكامل» مراجعه فرماييد. فشرده آن نيز در تفسير نمونه، ج 11، ذيل آيات 26 تا 44 سوره حجر آمده است.