بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
«هنگامى كه آدم مرتكب آن خطا شد و از پيشگاه خداوند متعال پوزش طلبيد، عرض كرد: پروردگارا توبه مرا بپذير و عذر مرا قبول كن، من به آثار سوء گناه و خوارى آن با تمام وجودم پى بردم. خداوند فرمود: آيا به خاطر ندارى كه به تو دستور دادم در شدائد و سختيها و حوادث سنگين و دردناك، به محمّد و آل پاك او مرا بخوانى؟ آدم عرض كرد: پروردگارا آرى. خداوند فرمود: آنها محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) هستند پس مرا به نام آنها بخوان تا تقاضاى تو را بپذيرم و بيش از آنچه مىخواهى به تو بدهم». (1)در حديث ديگرى از عايشه از پيامبر (صلى الله عليه وآله) نيز مىخوانيم كه آن كلمات دعاى زير بود: «اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ سِرّى وَ عَلانيَتى فَاقْبَلْ مَعْذِرَتى وَ تَعْلَمُ حاجَتى فَاَعْطِنى سُؤلى وَ تَعْلَمُ ما فى نَفْسى فَاغْفِرْلى ذَنْبى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاَلُكَ ايماناً يُباشِرُ قَبْلى وَ يَقيناً صادِقاً حَتّى اَعْلَمَ اَنَّهُ لا يُصيبُنى اِلاّ ما كَتَبْتَ لى وَارْضِنى بِما قَسَمْتَ لى». (2)در عين حال، منافاتى در ميان اين روايات نيست و ممكن است آدم در عين توسل به اسامى خمسه طيبه، دعاهاى فوق را نيز خوانده باشد. بعضى نيز آن را به حالات معنوى آدم، همان حالات جذبه الهى و روحانى تفسير كرده اند كه آن نيز با آنچه در بالا آمد مىتواند همراه باشد.البتّه ناآگاهى آدم به اين كلمات، قبل از تعليم الهى، منافاتى با آگاهى او به علم اسما ندارد چون علم اسما، به احتمال قوى به معناى آگاهى بر اسرار آفرينش است ولى راه خود سازى و جبران خطا و سير الى الله، راه ديگر و از مقوله ديگر مىباشد.1. شرح نهج البلاغه مرحوم خويى، ج 2، ص 118.2. نفسير الدرالمنثور، ج 1، ص 59.