بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نامعقول است، قابل قبول نيست، زيرا هيچ انسانى زير بار مطلب نامعقول نمى رود.اشكالى كه در اين استدلال به چشم مىخورد اين است كه آنها ميان نامعقول و مجهول، فرق نگذاشته اند. گويى تصوّرشان اين بوده كه عقل همه چيز را درك مىكند، در حالى كه در اين جا يك تقسيم سه گانه داريم: مطالبى كه به ما عرضه مىشود يا موافق با حكم عقل است يا مخالف و يا مجهول. و به جرأت مىتوان گفت قسمت عمده مطالب، جزء گروه سوّم، يعنى مجهول است و درست فعاليّت پيامبران در همين بخش است.اضافه بر اين، ما غالباً در ادراكات عقلى خود نيز گرفتار وسوسه هايى مىشويم كه نكند خطا و اشتباهى در آن باشد، اين جاست كه تأييد پيامبران و به تعبيرى ديگر تأييد عقل با نقل مىتواند ما را در داده هاى عقلى مطمئن سازد و ريشه وسوسه ها را بخشكاند و به درستى راهى كه از آن مىرويم مطمئن سازد.
4ـ در هر عصر و زمانى حجّتى لازم است
در تعبيرات مولا نيز اين نكته به چشم مىخورد كه تأكيد مىفرمود: خداوند هرگز خلق خودش را از حجّت و هادى و راهنما خالى نگذاشته است; خواه پيامبرى بوده باشد يا كتاب آسمانى بازمانده از پيامبران يا امام معصوم و يا سنّت و سيره و روش آنان.جالب اين كه كتاب آسمانى و پيامبران ـ در كلام امام (عليه السلام) ـ در كنار هم قرار گرفته اند و حجّت الهى و سيره معتبر در كنار هم.آرى، همراه هر كتاب آسمانى بايد پيامبرى باشد تا آن را دقيقاً تبيين و علاوه بر تبيين، در عمل پياده كند و در ادامه راه، همراه سنّت پيامبران بايد وصىّ و امامى باشد تا ميراث پيامبران را حفظ و در تحكيم و اجراى آن بكوشد.اين همان چيزى است كه اعتقاد ما بر آن است و در حديثى از امام صادق (عليه السلام) وارد شده: «لَوْ لَمْ يَبْقَ فِى الاَرْضِ اِلاَّ اثْنانِ لَكانَ اَحَدُهُما الْحُجَّة; اگر در روى زمين جز دو