4ـ ناسخ و منسوخ و فلسفه آن
اين دو عنوان نيز براى بعضى بسيار بحث انگيز است و شايد تعجّب مىكنند كه چگونه در قرآن آيات ناسخ و منسوخى وجود دارد (منظور از ناسخ و منسوخ اين است كه حكمى بيايد و حكم ديگرى را بردارد مانند نماز خواندن به سوى مسجدالحرام و كعبه كه باعث نسخ حكم نماز به سوى بيت المقدّس شد).وجود ناسخ و منسوخ در قوانينى كه ساخته و پرداخته فكر انسانهاست جاى تعجّب نيست; چرا كه امروز ممكن است قانونى بگذارند و فردا پى به اشتباهاتى در آن ببرند و آن را نسخ كنند ولى در احكام الهى چگونه تصوّر مىشود؟پاسخ اين سؤال را در يك جمله مىتوان خلاصه كرد و آن اين كه علم خداوند و آگاهى بى پايان او هرگز دگرگون نمى شود ولى پاره اى از موضوعات در اثر گذشت زمان تغيير مىيابد، مثلا ممكن است دارويى براى بيمارى، امروز داروى شفابخش باشد و چند روز ديگر براى همان بيمار، زيانبار و خطرناك. طبيب آگاه، امروز دستور استفاده از آن را مىدهد و چند روز ديگر آن را نسخ مىكند و ممنوع مىشمارد. در مثال قبله و غير آن نيز مطلب همين طور است. ممكن است يك روز نماز به1. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 473.