بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
11 و 12 ـ اين بخش را با دو سخن از دو دانشمند معروف مسيحى پايان مىدهيم:«ميخائيل نعيمة» نويسنده مسيحى و متفكّر معروف عرب زبان چنين مىگويد:«اگر على تنها براى اسلام بود چرا بايد يك نفر مسيحى در سال 1956 (م) به شرح زندگى او و تفحّص و دقّت در وقايع آن بپردازد (اشاره به جورج جرداق نويسنده مسيحى لبنانى و مؤلّف كتاب الامام على صوت العدالة الانسانية) و مانند شاعرى شيفته، آن قضاياى دلفريب و حكايات نغز و دلاوريهاى شگفت انگيز را به سرودهاى شاعرانه تغنّى كند; پهلوانى امام نه تنها در ميدان حرب بود بلكه در روشن بينى و پاكدلى، بلاغت، سحر بيان، اخلاق فاضله، شور ايمان، بلندى همّت، يارى ستمديدگان و نااميدان و متابعت حق و راستى و بالجمله در همه صفات حسنه پهلوان بود». (1)در جاى ديگر از مقدّمه اش مىگويد:«اين نابغه عرب آنچه انديشيد و گفت و عمل كرد ـ بين خود و خدا ـ چيزهايى است كه هيچ گوشى نشنيده و هيچ چشمى نديده است و بسيار بسيار بيش از آن است كه مورّخ بتواند به دست و زبان و قلم بيان كند; بدين جهت هر صورتى كه ما رسم كنيم، صورتى ناقص و كم ارزش است». (2)1. ترجمه و انتقاد از كتاب «الامام على نداى عدالت انسانيّت»، ص 2.2. همان مدرك، ص 3.