پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 1

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

براى ملاقات با دانشمندان اهل سنّت دست داد ـ مخصوصاً شبها در مسجدالحرام و بين نماز مغرب و عشا كه مجال خوبى براى بحث بود ـ در يكى از شبها با جمعى از اين برادران دانشمند (كه بعضى از آنها از چهره هاى شناخته شده بودند) در صحن مسجدالحرام در برابر «كعبه» نشسته بوديم و سعى بر اين بود كه بحثها از صورت علمى و منطقى خارج نشود و به رنجش و كدورت نينجامد، سخن به مسأله «تنزيه صحابه و عدالت» همه آنها كشيده شد، همگى بر اين عقيده بودند كه كوچكترين جسارتى نسبت به هيچ يك از آنها نمى توان كرد.

من از يكى از آنها پرسيدم: «اگر شما در ميدان صفيّن بوديد در يكسو لشكر «على» (عليه السلام) و در يك سوى ديگر لشكر «معاويه» به كدام صف ملحق مىشديد؟!» او بدون درنگ گفت: «به صف لشكريان على (عليه السلام)».

گفتم: اگر على (عليه السلام) شمشيرى به دست تو مىداد و مىگفت: «خذ هذا و اقتل معاويه; اين شمشير را بگير و معاويه را به قتل برسان» آيا مىپذيرفتى و اطاعت مىكردى؟! او جواب عجيبى داد كه فكر مىكنم براى شما هم تكان دهنده است.

گفت: «كُنْتُ اَقْتُلُهُ وَ لا اَذْكُرُهُ بِسُوء; من او را به قتل مىرساندم در عين حال كمترين جسارتى به او نمى كردم»!

داستان «تنزيه صحابه» قصّه اى است كه سرِ دراز دارد كه در اين جا فقط به اشاره اى قناعت كرديم و گذشتيم.

/ 615