ممكن است گفته شود: بنابر عقيده «اماميّه» و پيروان مكتب اهل البيت (عليهم السلام) امام، منصوب از طرف خداوند به وسيله پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است نه منتخب از سوى مردم: در حالى كه تعبيرات بالا كه مىفرمايد: اگر چنين و چنان نبود من هرگز خلافت را نمى پذيرفتم و از آن صرف نظر مىكردم، تناسب با انتخابى بودن امامت و خلافت دارد.پاسخ اين سؤال با توجّه به يك نكته روشن است و آن اين كه: امامت و خلافت داراى واقعيّتى است و مقام ظهور و بروزى: واقعيّت آن از سوى خدا و به وسيله پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) تعيين مىشود، ولى ظهور و بروز آن و تدبير و تصرّف در امور مسلمين و جامعه اسلامى، منوط به اين است كه در مردم آمادگى وجود داشته باشد و يار و ياروانى براى حمايت از آن بپاخيزند و اين جز با بيعت و پذيرش مردم امكان پذير نيست. به همين دليل على (عليه السلام) در دوران خلفاى سه گانه يعنى حدود 25 سال ـ خانه نشين بود و در امر خلافت دخالتى نمى كرد در عين اين كه مقام امامت او كه از سوى خدا بود هيچ گونه كمبودى نداشت.شبيه همين معنا درباره بعضى از ديگر از امامان مانند امام صادق (عليه السلام) ديده مىشود كه از سوى «ابومسلم» پيشنهاد خلافت به آن حضرت شد و حضرت چون اطمينان به توطئه داشت نپذيرفت. و گاه به امامان پيشنهاد مىكردند كه چرا قيام