بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
7ـ امام (عليه السلام) هيچ گونه علاقه اى به خلافت ظاهرى نداشت و هرگز به آن به صورت يك هدف نمى نگريست; بلكه تنها به عنوان يك وسيله براى كوتاه كردن دست ظالمان از گريبان مظلومان و برقرارى نظم و عدالت خواهان آن بود.8ـ شورشهايى كه در زمان «عثمان» واقع شد و منتهى به قتل او گرديد، كاملا طبيعى بود و نتيجه اعمال و رفتار او و اطرافيانش از «بنى اميّه» بود زيرا «بنى اميّه» بر شهرهاى مهم اسلام به عنوان فرماندار و مانند آن مسلط شدند، بيت المال در اختيار آنها قرار گرفت، بخششهاى عجيبى كه شرح آن قبلا گذشت صورت گرفت و مردم از اين امور آگاه شدند و بذر شورش از نقاط دوردستى همچون «مصر» و «بصره» و «كوفه» گرفته تا خود مدينه، پاشيده شد.9ـ جنگهاى سه گانه دوران خلافت «اميرمؤمنان على» (عليه السلام) جنبه تحميلى داشت و هيچ يك از آنها از سوى «على» (عليه السلام) شروع نشد، بلكه همه آنها از سوى افراد فرصت طلب و جاه طلب يا افراد ناآگاه و خشك و جامد به وجود آمد.10ـ داستان «تنزيه صحابه» و عدالت همه اصحاب و ياران و معاصران پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مطلبى است كه با هيچ يك از واقعيتهاى تاريخى سازگار نيست و اعتقاد به آن، موجب تضاد و تناقض آشكار است چرا كه آتش افروزان جنگ جمل دو نفر از صحابه بودند و آتش افروز جنگ صفّين نيز يك نفر از آنان بود و در ميان جنگ افروزان نهروان نيز گروهى از صحابه ديده مىشدند. همه آنها بر امام وقت كه از سوى قاطبه مردم و حتّى غالباً از سوى خود اين جنگ افروزان پذيرفته شده بود، شوريدند و شكاف در جامعه اسلامى به وجود آوردند و راه بغى و ستم را پيش گرفتند.چگونه مىتوان گفت: هم «على» (عليه السلام) راه حق را پيمود و هم «طلحه» و «زبير» و «معاويه» و امثال آنان؟! و پناه بردن به مسأله اجتهاد در اين گونه موارد توجيه بسيار غير منطقى است كه به وسيله آن هر گناه كبيره اى را مىتوان توجيه نمود.