نكته ها - پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 1

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين تعبيرات كه در روايات مختلف آمده به خاطر آن است كه راويان حديث گاه قسمتى از آن را نقل به معنا كرده اند و يا در ثبت حديث گرفتار خطا شده اند و اين احتمال كه امام اين سخن را در چند مورد تكرار كرده باشد و در هر مورد غير از آنچه قبلا فرموده است فرموده باشد، بعيد به نظر مىرسد.

نكته ها

1ـ پيشگويى پيامبر (صلى الله عليه وآله) درباره جنگ جمل

جالب توجّه است كه در روايات متعددى از پيامبر مىخوانيم كه نسبت به داستان جنگ جمل و موضع گيرى «عايشه» در آن، پيشگوييهايى فرموده و به او هشدار داده است، از جمله اين كه: چون «عايشه» عازم بر خروج شد به جستجوى شترى براى او برآمدند كه «هودجش» را حمل كنند; شخصى به نام «يعلى بن امية» شترى به نام «عسكر» براى او آورد كه بسيار درشت اندام و مناسب اين كار بود. هنگامى كه «عايشه» آن را ديد از آن خوشش آمد و در اين هنگام شتربان به توصيف قدرت و قوّت شتر پرداخت و در لابه لاى سخنش نام «عسكر» را كه نام آن شتر بود بر زبان جارى كرد، هنگامى كه «عايشه» اين نام را شنيد تكان خورد و «اِنّا لله وَ انّا اِلَيه راِجُعون» بر زبان جارى كرد و بلافاصله گفت اين شتر را ببريد كه مرا در آن حاجتى نيست. هنگامى كه دليلش را از او سؤال كردند، گفت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نام چنين شترى را براى من ذكر فرموده و مرا از سورا شدن بر آن نهى فرموده است. سپس دستور داد شتر ديگرى براى او بياورند امّا هرچه گشتند شتر ديگرى كه مناسب اين كار باشد نيافتند; ناچار جهاز شتر و صورت ظاهرى آن را تغيير دادند و نزد او آوردند، گفتند شترى قوى تر و نيرومندتر براى تو آورديم او هم راضى شد.

«ابن ابى الحديد» بعد از نقل اين داستان، داستان ديگرى از «ابومخنف» نقل مىكند كه «عايشه» در مسير راه خود به سوى «بصره» به يك آبادى به نام «حوأب» رسيد; سگهاى آبادى سر و صداى زيادى كردند به طورى كه شترهاى كاروان رَم كردند.

/ 615