بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مى دارند; زيرا مىدانند وسعت دايره علوم، فوق آن است كه ما تصوّر مىكنيم.سپس به ششمين توصيف مىپردازد و مىفرمايد: «هرگاه مطلبى بر او مبهم شود، كتمان مىكند چرا كه از جهالت خويش آگاه است!» (وَ اِنْ اَظْلَمَ عَلَيْهِ اَمْر اكْتَتَمَ بِهِ لِما يَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ).اين يك تفاوت روشن در ميان عالمان و جاهلان مغرور است; عالم هنگامى كه به امر مبهمى برخورد كند آن را در متن مطالعات خود قرار مىدهد و اگر توانايى بر حلّ آن پيدا نكرد، از افكار ديگران و مشاوره با آنان بهره مىگيرد; ولى جاهل مغرور آن را مىپوشاند و بى تفاوت از كنار آن مىگذرد; چرا كه مىداند هر قدر در آن درنگ كند مايه رسوايى بيشتر است.كوتاه سخن اين كه او برخلاف آنچه در روايات اسلامى آمده است كه فرموده اند اگر چيزى را نمى دانيد حيا نكنيد برويد و ياد بگيريد و اگر از شما درباره چيزى سؤال كنند كه علم به آن نداريد حيا نكنيد و با صراحت بگوييد نمى دانم; «وَ لا يَسْتَحِيَنَّ اَحَد مِنْكُمْ اِذا سُئِلَ عَمّا لا يَعْلَمُ اَنْ يَقُولَ: لا اَعْلَمُ، وَ لا يَسْتَحِيَنَّ اَحَد اِذا لَمْ يَعْلَمِ الشَّىْءَ اَنْ يَتَعَلَّمَهُ» (1) عمل مىكند و اين كار عواقب زيانبار و دردناكى براى خود آن شخص و جامعه اى كه در آن زندگى مىكند دارد كه اميرمؤمنان (عليه السلام) در جمله بعد به آن اشاره كرده و به عنوان يك نتيجه گيرى از كار اين قاضيان جاهل و مغرور و بى تقوا، مىفرمايد: «خونها از داورى ظالمانه اش فرياد مىكشند! و ميراثهاى بر باد رفته از قضاوت او صيحه مىزنند!» (تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضائِهِ الدِّماءُ، وَ تَعَجُّ (2) مِنْهُ الْمَواريثُ).آرى! خونهايى كه از اين قضاوتهاى ظالمانه ريخته شده و اموالى كه با اين داوريهاى نابخردانه بر باد رفته به زبان حال فرياد مىزنند و گوش شنواى آگاهان،1. نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 82.2. «تَعَجٌّ» از ماده «عَجّ» و «عَجيج» است كه به معناى بلند شدن صدا يا بلند شدن غبار و مانند آن مىباشد و در عبارات بالا به معناى فرياد مىباشد.