پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 1

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ

با توجّه به يك نكته باريك ـ كه هم در اين جا راه گشاست و هم در باب هاى ديگر ـ پاسخ اين سؤال روشن مىشود و آن اين است كه معرفت و شناخت، دو گونه است: معرفت اجمالى و معرفت تفصيلى. يا به تعبيرى ديگر، شناخت كنه ذات و شناخت مبدأ افعال.

به تعبيرى روشن تر هنگامى كه به جهان هستى و اين همه شگفتى ها و موجودات بديع، با آن ظرافت و در عين حال عظمت مىنگريم و يا حتّى نگاهى به وجود خود مىكنيم، اجمالا مىفهميم كه خالق و آفريدگار و مبدئى دارد. اين همان علم اجمالى است كه آخرين مرحله قدرت شناخت انسان درباره خداست (منتها هر چه به اسرار هستى آگاه تر شويم به عظمت او آشناتر و در مسير معرفت اجمالى او قوى تر خواهيم شد) امّا هنگامى كه از خود مىپرسيم او چيست؟ و چگونه است؟ و دست به سوى حقيقت ذات پاك او دراز مىكنيم، چيزى جز حيرت و سرگردانى نصيبمان نمى شود و اين است كه مىگوييم راه به سوى او كاملا باز است و در عين حال راه كاملا بسته است.

مى توان اين مسأله را با يك مثال روشن ساخت و آن اين كه همه ما به روشنى مىدانيم كه نيرويى به نام جاذبه وجود دارد. چرا كه هر چيزى رها شود سقوط مىكند و به سوى زمين جذب مىشود و اگر اين جاذبه نبود آرامش و قرارى براى موجودات روى زمين وجود نداشت.

نقطه ديگر ميليون ها سال وقت لازم است. امّا نيروى جاذبه گويى در يك لحظه از هر نقطه اى از جهان به نقطه ديگر منتقل مىگردد و يا حدّاقل سرعتى دارد بالاتر از آنچه تا كنون شنيده ايم.

اين چه نيرويى است كه اين آثار را دارد؟ حقيقت ذات آن چگونه است؟ هيچ كس پاسخ روشنى براى آن ندارد.

جايى كه درباره نيروى جاذبه كه يكى از مخلوقات است علم و آگاهى ما نسبت به آن تنها جنبه اجمالى دارد و از علم تفصيلى به كلّى دوريم، چگونه مىتوان درباره خالق جهان مادّه و ماوراى مادّه كه وجودى است بى نهايت در بى نهايت، انتظار داشته باشيم كه از كنه ذاتش باخبر شويم؟! ولى با اين حال او را همه جا حاضر و ناظر و همراه هر موجودى در جهان مشاهده مىكنيم.




  • با صد هزار جلوه برون آمدى كه من
    با صد هزار ديده تماشا كنم تو را



  • با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
    با صد هزار ديده تماشا كنم تو را



جمله «وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ» اشاره به نكته دقيقى است كه از گفتار بالا روشن مىشود و آن اين كه هرگاه كسى خدا را محدود بداند، بايد براى او عدد قائل شود يا به تعبيرى ديگر وجود شريك را براى او ممكن بشمرد. زيرا چيزى شريك و شبيه و مانند ندارد كه نامحدود از هر جهت باشد; امّا اگر محدود باشد (هر قدر داراى عظمت و بزرگى باشد) باز همانند و شبيهى در خارج ذات او تصوّر مىشود و به تعبير ديگر دو يا چند موجود محدود (هر اندازه بزرگ) كاملا امكان پذير است، ولى نامحدود از هر جهت، دوّمى براى او ممكن نيست چرا كه هر چه تصوّر كنيم بازگشت به ذات او مىكند.

/ 615