بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
«و نيز طبقات فضا و هوا را به وجود آورد» (وَ سَكائِكَ (1) الْهَواءِ (2)).در قسمت اوّل، اشاره به گشودن فضا و در قسمت دوّم، ايجاد اطراف و جوانب آن و در قسمت سوّم، اشاره به طبقات آن شده است.تمام اين جمله ها نشان مىدهد كه نخستين آفرينش در جهان مادّه، آفرينش فضاى جهان بوده است، فضايى كه استعداد پذيرش كرات آسمانى و منظومه ها و كهكشانها را داشته باشد. درست همانند صفحه كاغذ وسيعى كه نقّاش چيره دست، قبلا براى كشيدن نقش آماده مىكند.از اين جا روشن مىشود، كلمه «ثُمَّ» در اين جا به معناى ترتيب تكوينى نيست، بلكه ترتيب و تأخير بيانى است. زيرا در جمله هاى قبل اشاره به آفرينش انواع موجودات و كائنات شده است و به يقين آفرينش فضا و سپس كرات آسمانى و زمين، بعد از آن، نمى تواند باشد. در حقيقت در فراز گذشته بحثى اجمالى درباره آفرينش موجودات شده و در اين قسمت شرح و تفصيل تازه اى براى آن بيان مىفرمايد.در هر حال ظاهر اين عبارات اين است كه فضا يكى از مخلوقات يا نخستين مخلوق در عالم مادّه است. ولى بعضى از فلاسفه و متكلّمان، در اين كه فضا امر1. «سكائك» جمع «سُكاكه» (بر وزن خلاصه) به گفته «لسان العرب» به معناى هوا و فضايى است كه در ميان آسمان و زمين قرار گرفته است و به گفته «ابن ابى الحديد» قسمت هاى بالاى فضاست.2. «هواء» در اصل به معناى خالى بودن و سقوط كردن است و لذا به هر چيز خالى، هوا مىگويند، از جمله به فضاى ميان زمين و آسمان. و اين كه به تمايلات شهوانىِ نفس «هوى» گفته مىشود به خاطر آن است كه در دنيا و آخرت مايه سقوط انسان است (مَقاييس اللغة، مفردات راغب، لسان العرب).به نظر مىرسد استعمال وسيع اين واژه در گاز نامرئى مركّب از «اكسيژن» و «ازت» كه اطراف ما را پر كرده يك استعمال جديد است، كه تناسب با معناى اصلى نيز دارد. چون نوعى جاى خالى به نظر مىرسد (هر چند در بعضى از روايات به اين معنا نيز آمده است).