بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هنگامى كه پرده هاى باطل شكافته شد، نور حق و جلوه واقعيّت، براى همگان آشكار مىگردد.اين تعبير ممكن است كه اشاره به نكته ديگرى نيز باشد و آن اين كه اساس جهان بر حق است و در باطن هر موجودى حق نهفته شده است، به ويژه در فطرت هر انسانى نور حق قرار گرفته است، ولى باطل امر عارضى است كه چهره حق را مىپوشاند.هرگاه اين امر عارضى كنار رود، چهره حق از درون اشيا ظاهر مىشود و هرگاه تعليمات گمراه كننده از ميان برداشته شود، نور فطرت انسانى پرتوافكن مىگردد.همان گونه كه در آغاز خطبه گفته شد، محتواى اين خطبه با تعبيراتى كه مختصرى با تعبيرات اين خطبه متفاوت است، در خطبه 104 نيز آمده است، در آنجا مىفرمايد:(وَ أَيمُ اللهِ! لَأَبْقُرَنَّ الْباطِلَ حتّى أُخْرِجَ الْحَقَّ مِن خاصِرَتِهِ;به خدا سوگند! من، (پرده) باطل را مىشكافم، تا حق را از پهلوى آن بيرون كشم.
نكته ها
1 ـ «ذى قار» كجاست؟
همان گونه كه در تفسير خطبه نيز اشاره شد، ذى قار، محلّى بوده بين بصره و كوفه كه قبل از اسلام، ميان عرب و سپاه ساسانى، جنگى در آنجا بروز كرد و سپاه ساسانى عقب نشينى كردند و اعراب پيروز شدند. (1)بعضى مىگويند كه وجه نامگذارى آن به ذى قار به خاطر چاهى بوده كه آب آن سياه، مانند قير بوده است. (2)ابن عباس مىگويد: هنگامى كه در ركاب على (عليه السلام) به ذى قار رسيديم و توقف1 ـ كامل ابن اثير، جلد 1، صفحات 482 ـ 489.2 ـ معارج نهج البلاغه، صفحه 122.