پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 2

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعبير به «اَلْمُخالِفينَ الْجُفاةِ»، اشاره به اين است كه مخالفت شما با من، تنها به خاطر سوء تشخيص نبود، بلكه آميخته با نوعى جفاكارى و عصيان و گردنكشى بود.

نيز تعبير به «اَلْمُنابِذينَ الْعُصاةِ» تأكيدى بر همين معنا است كه مخالفتهاى شما از روح عصيانگرى و پيمان شكنى شما سرچشمه مىگرفت.

حضرت مىفرمايد كه: اين مخالفتها چنان پرجوش و شديد بود كه من چاره اى جز اين نديدم كه سكوت اختيار كنم، سكوتى كه شايد در نظر بعضى به عنوان ترديد در نصايح و پيشنهادهايم تلقّى مىشد!

جمله (ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ) ، در اصل، به اين معنا است كه «آتش زنه از آتش دادن بخل ورزيد»; يعنى هر چه سنگ آتش زنه را به هم زدند، جرقّه اى نداد.

اين جمله نيز ضرب المثل است، و در مورد كسى گفته مىشود كه از روشنگرى باز مىايستد به خاطر اين كه گوش شنوايى پيدا نمى كند.

حضرت سپس در ادامه اين سخن مىافزايد: «مثال من و شما (در مورد حكميت و پيامدهاى شوم آن) ، مانند گفتار اخوهوازن (مردى از قبيله بنى هوازن) است كه گفت: «من در سرزمين منعرج اللّوى دستور خود را دادم، ولى شما (گوش نداديد و) اثر آن را فردا صبح درك كرديد.»

(هنگامى كه كار از كار گذشته بود و پشيمانى سودى نداشت);

فَكُنْتُ اَنَا وَ إِيَّاكُمْ كَمَا قَالَ أَخُو هَوَازِنَ:




  • أَمَرْتُكُمْ أَمْرِي بِمُنْعَرَجِ اللِّوَى
    فَلَمْ تَسْتَبِينُوا النُّصْحَ إِلاَّ ضُحَى الْغَدِ



  • فَلَمْ تَسْتَبِينُوا النُّصْحَ إِلاَّ ضُحَى الْغَدِ
    فَلَمْ تَسْتَبِينُوا النُّصْحَ إِلاَّ ضُحَى الْغَدِ



منظور از «اخو هوازن»، چنانكه گفتيم ـ مردى از قبيله بنى هوازن است كه نام او «دريد» بود. قصه اش چنين است كه او با برادرش عبدالله، به جنگ با بنى بكربن هوازن رفت و غنيمت بسيارى به چنگ آورد.

در راه بازگشت عبدالله تصميم گرفت كه يك شب در «منعرج اللوى» توقّف كند،

/ 665