بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
همراه «ابن حضرمى» كه او را به عنوان فرماندار بصره انتخاب كرده بود، به بصره فرستاد و با زنده كردن خاطره جنگ جمل و ضرباتى كه بصريان از لشكر امام در آن جنگ خورده بودند، آنها را به قيام بر ضدّ «زيادبن عبيد» جانشين فرماندار امام در بصره تحريك كرد، گروهى از بصريان تحت تأثير واقع شدند و جمعى از خوارج نيز به آنها پيوستند و بر بخشى از بصره مسلّط شدند و حتى به نامه ناصحانه اى كه امام به آنها نوشته بود و با مردى به نام «اعين بن صبيعه» به بصره فرستاد، وقعى ننهادند و گروهى از خوارج، «اعين» را به طور غافلگيرانه شهيد كردند.هنگامى كه خبر به امام (عليه السلام) رسيد از اين ماجرا سخت برآشفت و نامه اى بسيار داغ و كوبنده براى گروه مخالفان در بصره نوشت و آنها را شديداً تهديد فرمود و با «جارية بن قدامه» را به بصره فرستاد و در بخشى از نامه چنين فرمود:«من صادقانه به شما مىگويم، كارى به گذشتگان (شما) ندارم و بر آنها خرده نمى گيرم، ولى با صراحت مىگويم اگر هوس هاى سركش و كشنده و پندارهاى خام و باطل، شما را به شورش بر ضدّ من وادار كند، من لشكرم را از سواره و پياده آماده ساخته ام، به خدا سوگند! اگر مرا مجبور به آمدن به سوى خود كنيد چنان بلايى بر سر شما مىآورم كه حادثه جنگ جمل در برابر آن بسيار كوچك و ناچيز باشد، گمان من اين است كه شما دست به چنين كارى نخواهيد زد (و هوشيارتر از آن هستيد كه راه مجازات سنگين را به روى خود بگشاييد) من اين نامه را به عنوان اتمام حجّت به شما نوشتم و ديگر نامه اى نخواهم نوشت، اگر گوش به نصيحتم فرا ندهيد و با فرستاده من به مخالفت برخيزيد من به خواست خدا فوراً به سوى شما حركت مىكنم; والسلام» (1).اين نامه را چنانكه گفتيم با «جارية بن قدامه» فرستاد، و «جاريه» نامه امام را بر مردم بصره خواند و در بسيارى از مردم مؤثر شد، ولى گروهى لجوجانه به مخالفت خود ادامه دادند و طرفداران امام (عليه السلام) در مقابل «ابن حضرمى» قرار گرفتند و او را1 ـ قسمتى از اين نامه در بخش نامه هاى نهج البلاغه نامه 29 آمده است.