بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 124همواره رو به افزايش است. بنابراين، دليلى ندارد كه از عبادت او غافل شوند، يا از اميد آنان چيزى كاسته گردد.در سومين جمله مىافزايد: «مناجات هاى طولانى، زبان آنان را خشك و ناتوان نساخته». (وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ الْمُناجَاةِ أَسَلاَتُ (1) أَلْسِنَتِهِمْ).البتّه فرشتگان، دهان و زبانى همچون ما ندارند كه بر اثر كثرت ذكر و مناجات، رطوبت آن كم شود و به خشكى گرايد; بلكه اين تعبير كنايه لطيفى است از عدم ضعف و سُستى و خستگى آنها در مقام تسبيح و نيايش پروردگار!در چهارمين جمله مىفرمايد: «اشتغال به غير خداوند آنها را تحت سلطه خود نياورده، تا نداى بلند آنان را (در مقام تضرّع و تسبيح) كوتاه سازد!» (وَ لاَ مَلَكَتْهُمُ الأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ (2) الْجُؤَارِ، (3) إِلَيْهِ أَصْوَاتُهُمْ).در حقيقت آنها جز عبادت و اطاعت و بندگى كار ديگرى ندارند و اين كار جزو ذات، وجود و عشق و ايمان آنها است و هرگز چنين امرى نمى تواند خستگى و ملال بيافريند! همان گونه كه يك قلب سالم از ادامه كار به مدّت هفتاد سال نيز احساس خستگى نمى كند و افراد سالم، اصلا وجود قلب را در درون سينه خود احساس نمى كنند.در پنجمين جمله مىافزايد: «و در مقام عبادت و بندگى، همچنان دوش به دوش ايستاده اند». (وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِي مَقَاوِمِ (4) الطَّاعَةِ مَنَاكِبُهُمْ). 1. «أسلات» جمع «أَسَله» به معناى نوك زبان است و در جمله بالا در مورد كسى گفته مىشود كه از ادامه ذكر يا بيان چيزى خسته نمى شود و زبانش خشك نمى گردد.2. «هَمْس» (بر وزن لمس) به گفته «راغب» در «مفردات» به معناى صداى آهسته و پنهان است.3. «جُؤار» به معناى صداى بلند است و در جمله بالا اشاره به اين است كه صداى فرشتگان بر اثر ادامه مناجات پروردگار هرگز به خاموشى نمى گرايد.4. «مَقاوم»; شارحان نهج البلاغه غالباً «مَقاوم» را جمع «مَقام» گرفته اند كه در اينجا به معناى صفوف است. هر چند در منابع لغت چنين جمعى را نيافتيم.