بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 198(الَّلهُمَّ وَ لِكُلِّ مُثْن عَلَى مَنْ أَثْنَى عَلَيْهِ مُثُوبَةٌ مِنْ جَزَاء أَوْ عَارِفَةٌ مِنْ عَطَاء; وَ قَدْ رَجَوْتُكَ دَلِيلا عَلَى ذَخَائِرِ الرَّحْمَةِ وَ كُنُوزِ الْمَغْفِرَةِ).اين تعبير ممكن است به معناى تقاضاى رحمت عظيم و مغفرت گسترده خدا باشد، يا به معناى تقاضاى استعداد و توفيق كسب شايستگى ها براى وصول به آنها بوده باشد.فرق ميان «جزاء» و «عارفه» ممكن است اين باشد كه «جزاء» به عنوان پاداش عمل است و «عارفه» به معناى فضل و رحمت الهى - اضافه بر پاداش - است و از آنجا كه خداوند به فضل و عطا معروف است، تعبير به «عارفه» شده است. (در واقع «عارفه» در اينجا به معناى معروف است).سپس مىافزايد: «خداوندا! اين وضع كسى است كه تو را در توحيد خاصِّ خودت، يكتا شمرده و غير تو را مستحقّ اين ستايش ها و مدح ها نمى داند. (خداوندا!) من به تو نياز دارم، نيازى كه جز فضل تو نمى تواند آن را برطرف سازد و پريشانم، پريشانى و فقرى كه جز بخشش، و جود تو نمى تواند آن را برطرف سازد». (الَّلهُمَّ وَ هذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَكَ بِالتَّوْحِيدِ الَّذِي هُوَ لَكَ، وَ لَمْ يَرَمُستَحِقّاً لِهذِهِ المَحَامِدِ وَ الْمَمادِحِ غَيْرَكَ; وَ بِي فَاقَةٌ إِلَيكَ لاَ يَجْبُرُ مَسْكَنَتَهَا إلاَّ فَضْلُكَ، وَ لاَ يَنْعَشُ (1) مِنْ خَلَّتِهَا (2) إِلاَّ مَنُّكَ وَجُودُكَ).در واقع امام (عليه السلام) مىخواهد اين حقيقت را بازگو كند كه من تنها ثناى تو مىگويم و تنها به تو اميد بسته ام و حلاّل مشكلات من تنها تويى! كه اين همان حقيقت توحيد صفات و توحيد افعالى است.سرانجام با دو دعاى بسيار جامع و پر معنا، اين خطبه عظيم و بى نظير را پايان مىبخشد; عرضه مىدارد: «حال كه چنين است رضاى خود را در اين موقعيت به ما 1. «يَنعش» از مادّه «نعش» در اصل به معناى بلند كردن و رهايى بخشيدن است (و جسد بى جان آدمى را از اين جهت نعش مىگويند كه بلند مىكنند و به محلّ مناسبى منتقل مىسازند).2. «خلّه» به معناى احتياج و فقر است و به معناى لاغرى هم آمده است.