پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 4

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 350

ياد آوريد! (أَلاَ فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ، وَ مُنَغِّصَ (1) الشَّهَواتِ، وَ قَاطِعَ الأُمْنِيَاتِ، عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ (2) لِلأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ).

در اين جا، امام (عليه السلام) از مرگ به سه عنوان ياد كرده است: نخست «نابود كننده لذّتها;» چرا كه بسيارى از مردم، يك عمر زحمت مىكشند تا وسايل زندگى و عيش و نوش و لذّت را ازهر جهت فراهم سازند و درست اين در زمانى است كه نشانه هاى مرگ به صورت انواع بيماريها ظاهر شده است. اضافه بر اين، بسيار ديده شده كه مجالس عيش و نوش، در يك لحظه، با يك حادثه به مجلس عزا مبدّل گشته است و عجب اينكه هيچ تضمينى درباره هيچ كس درباره اين خطرها وجود ندارد.

ديگر: «گلوگير كننده شهوات و خواستها»; چرا كه مرگ - همان مرگى كه تاريخ و زمان معيّنى ندارد و به هيچ وجه قابل پيش بينى نيست - در آن لحظه كه انسان جرعه شهوات و كاميابى ها را سر مىكشد، گلويش را مىفشارد و به همه چيز پايان مىدهد.

سوّم: «قطع كننده آرزوها»; چرا كه آروزهاى انسان به قدرى دامنه دار است كه هرگز پايان نمى پذيرد; بلكه گاه با گذشت عمر - همانند سايه هايى كه نزديكى غروب آفتاب گسترده تر مىشود - دامنه دارتر مىگردد و تنها چيزى كه آروزها را قطع مىكند، مرگ است و مرگ!

اين تعبيرات به قدر كوبنده و هشدار دهنده است كه هر انسانى را تحت تأثير قرار مىدهد و جالب اينكه مىفرمايد: «از مرگ زمانى ياد كنيد كه به اعمال قبيح


1. «مُنغّص» از مادّه «نغص» (بر وزن نقص) به معناى ناگوار بودن است و نيز به معناى گلوگير شدن آب آمده است; سپس به زندگى ناگوار و ناراحت كننده و مانند آن اطلاق شده است.

2. «مُساورة» از مادّه «سور» (بر وزن غور) به معناى پريدن بر چيزى و حمله كردن است. اين واژه در مورد كسى كه خشمگين مىشود نيز به كار مىرود و به كار رفتن آن در جمله بالا به خاطر آن است كه افراد هواپرست، هنگامى كه به سراغ كارهاى زشت مىروند، سر از پا نمى شناسندو همچون حيوان درنده اى كه بر شكار خود مىپرد، به آن حمله مىكنند.

/ 627