گويا مىبينم شخصى بسيار گمراه و گمراه كننده، بر مردم شام مسلّط شده، و همچون حيوانات بر آنها بانگ مىزند و (آن قدر پيشروى مىكند كه) پرچم هاى خويش را در اطراف كوفه نصب مىنمايد. هنگامى كه او دهن باز مىكند و طغيانش به اوج مىرسد و جاى پايش در زمين محكم مىگردد و فتنه، فرزندان خود را با دندان هايش مىگزد، و امواج جنگ، به حركت در مىآيد; چهره عبوس روزها ظاهر مىشود و درد و رنج و مشقّت شب ها نمايان مىگردد و هنگامى كه كِشت (آن ظالم گمراه) به مرحله درو مىرسد، براى چيدنش به پا مىخيزد، به هيجان در مىآيد و برق شمشيرش مىدرخشد; در آن هنگام، پرچم هاى فتنه هاى پيچيده (بر ضدّ او)