پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 4

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 58

ولى در قيامت كه حجابها كنار مىرود و حقايق، آفتابى مىشود; به زودى به اشتباه خود، پى مىبرند و رهبران گمراه و پيروانشان از يكديگر بيزارى مىجويند و اظهار ندامت و پشيمانى و شرمسارى مىكنند; امّا چه سود كه وقت آن گذشته است. اين همان چيزى است كه در فراز بالا به روشنى به آن اشاره شده است.

قابل توجّه اينكه، امام (عليه السلام) در فرازهاى گذشته روى سخن را به مردم كرده بود، ولى در اينجا روى سخن به درگاه پروردگار نموده; و اين به خاطر آن است كه اهميّت مطلب را گوشزد كند! زيرا مخاطب هر قدر بزرگتر باشد، سخن را سنجيده تر بايد گفت. آن هم سخنى كه از سوز دل برخاسته است.

سپس در ادامه اين سخن به گروه ديگرى از منحرفين - يعنى مشركان و بت پرستان، كه آنها نيز گروهى از «مشبّهه» محسوب مىشوند - اشاره كرده، مىفرمايد: «دروغ گفتند! آنان كه براى تو همتايى قائل شدند و تو را به بت هاى خود تشبيه نمودند، و لباس و زينت مخلوقين را با اوهام و خيالات خود بر تو پوشانيدند، و تو را همچون اجسام با پندارهاى خود تجزيه كردند، (و اجزايى همچون دست و پا و چشم و گوش براى تو قائل شدند;) و با سليقه هاى منحط خود، تو را به مخلوقى كه قواى گوناگون دارد، مقايسه كردند». (كَذَبَ الْعَادِلوُنَ (1)، بِكَ، إِذْ شَبَّهُوكَ بِأَصْنامِهِمْ، وَ نَحَلوُكَ (2) حِلْيَةَ الْمَخْلُوقِينَ بِأَوْهَامِهِمْ، وَ جَزَّأُوكَ تَجْزِئَةَ الْمُجَسَّمَاتِ، بَخَواطِرِهْم، وَ قَدَّروكَ عَلَى الْخِلقَةِ الْمُختَلِفَةِ الْقُوَى بِقَرائِحِ (3) عُقُولِهِمْ).


1. «عادل» از مادّه «عدل» (بر وزن قشر) به معناى معادل و شبيه و نظير است; بنابراين «عادل»، مطابق اين مفهوم به معناى كسى است كه براى خداوند شبيه و شريك و مانندى قائل مىشود.

2. «نَحَلوا» از مادّه «نِحْله» در اصل به معناى بخشش و عطيّه است و به گفته «راغب» در كتاب «مفردات»، اين واژه از ريشه «نحل» به معناى زنبور عسل گرفته شده; چرا كه بخشش و عطيّه شباهتى به كار زنبوران عسل در دادن عسل دارد. و در عبارت بالا منظور اين است كه بت پرستان با اوهام خود زيور مخلوقين را بر ذات پاك خالق پوشانده اند و او را از مقام خالقيّت به مقام مخلوق بودن تنزّل داده اند.

3. «قرائح» جمع «قريحه» در اصل به معناى نخستين آبى است كه از چاه كشيده مىشود; سپس به آثار فكرى و ذوقى انسان اطلاق شده است.

/ 627