بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 309خاطر آن است كه سبب تبذير و اسراف در جامعه مىگردد زيرا آنها كه بيش از حدّ گرفته اند در غالب نه حاضرند به ديگرى ببخشند و نه خود امكان جذب آن را دارند ناچار به اسراف و تبذير كشيده مىشوند.سپس به آثار سوء دنيوى آن مىپردازد مىفرمايد: «هيچ كس مال خويش را در غير مورد استحقاق و نزد غير اهلش قرار نداد مگر اين كه سرانجام خداوند او را از سپاسگزارى آنان محروم ساخت و محبّتشان را متوجه ديگرى نمود، تا آن جا كه اگر روزى پايش بلغزد و به كمك آنان نياز داشته باشد بدترين دوست و پست ترين رفيق خواهند بود!» (وَلَمْ يَضَعِ امْرُؤمَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَلاَ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ إلاَّ حَرَمَهُ اللهُ شُكْرَهُمْ، وَكَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ. فَإنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إلَى مَعُونَتِهِمْ فَشَرُّ خَلِيل وَأَلاَْمُ خَدِين) (1).تعبير به «أَلاَْمُ خَدِين» با توجه به اين كه «لؤم» به معنى پستى و «خدين» به معنى دوست است اشاره به اين مىباشد كه آنها در روز گرفتارى شخصى كه به ايشان كمك كرده، نه تنها كمكى به او نمى كنند بلكه لئامت و پستى را به جايى مىرسانند كه شايد جزء سرزنش كنندگان درآيند.واين كه جمعى از شارحان و يا مترجمان «نهج البلاغه» معنى سرزنش را از اين عبارت فهميده اند شايد به خاطر اين باشد كه مصداق روشن پستى در هنگام گرفتارى دوست است.تاريخ و تجربه هاى شخصى ما نيز بارها نشان داده است كه بسيارى از ستمگران و آنها كه ثروتهاى هنگفت و بى حساب به دوستان خود مىدادند به هنگامى كه در چنگال مكافات اعمال خود گرفتار شدند هيچ كس به يارى آنها1. «خدين» از مادّه «خِدن» به معنى دوستى است و «خدن» (بر وزن اذن) و «خدين» به معنى دوست است كه جمع آن «اخدان» است.