بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 20بى حساب آن غرق مىشود و خدا و خلق و سرنوشت خويش را به دست فراموشى مىسپارد، دنيايى كه ارزشها در آن ناديده گرفته مىشود و حلال و حرام و ظلم و عدالت در آن مفهومى ندارد.در بخشى از اين خطبه سخن از فريبندگى و زرق و برق دنياست و ظاهرى كه باطن ندارد.ودر بخش ديگر سخن از تحوّل و تغيير و دگرگونيهاى دنيا است سخن از نعمتهايى است كه جاى خودرا به نقمت مىدهد و كاميابى هايى كه مبدّل به ناكامى مىشود.در سوّمين بخش از ناپايدارى و فناء دنيا سخن مىگويد و با تعبيرات تكان دهنده اى حقيقت اين امر را روشن مىسازد.در بخش چهارم دست مردم را مىگيرد و به اعماق تاريخ گذشتگان فرو مىبرد، اقوامى كه از قدرتمندترين مردم جهان بودند سرانجام دست اجل گريبان آنها را گرفت و از بالاى تخت قدرت به زير آورده و بر خاك مذلّت كشاند.وبالاخره در بخش پايانى از مرگ و مردگان و آنها كه روزى در ميان ما با شور و نشاط زندگى مىكردند و آوازه آنها همه جا پيچيده بود و اكنون خاك سياه بالينشان شده و شور و نشاط آنان فرو نشسته و آوازه هايشان خاموش شده است سخن مىگويد. امام (عليه السلام) اين بخشها را چنان با بيانات دقيق و حساب شده و مؤثّر ذكر مىكند كه غافل ترين افراد را از خواب غفلت بيدار مىسازد و ارواح خفته را بيدار مىكند.