بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 389دهد و اسلام را براى آينده نيز بيمه كند، در زمانى تكيه بر حكومت اسلامى فرمود كه غالب مردم بر اثر نابسامانى هاى دوران خلفا ـ مخصوصاً زمان «عثمان»، كه ارزش هاى اسلامى به دست فراموشى سپرده شده بود و اموال بيت المال و مقامها در اختيار غارتگران آل اميه و آل مروان قرار داشت ـ از عدالت و زهد اسلامى منحرف شده بودند; غالباً به مال و ثروت مىانديشيدند و به پست و مقام و صاحبان زر و زور صحنه جامعه اسلامى را تحت سيطره خود قرار داده بودند، و بسيارى از ارزشهاى جاهلى زنده شده بود.امام (عليه السلام) در چنين زمان نامساعدى دامن همّت به كمر زد و به مبارزه براى احياى ارزشهاى اسلام و سنّتهاى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) و خاموش كردن نعره هاى جاهليّت نوين، به پاخاست.گاه با تشويق و تبشير، گاه با انذار و سرزنش، گاه با مرور بر تاريخ عصر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) و مقايسه آن با وضع موجود، و گاه با استمداد از تاريخ انبياى پيشين و مجازاتهاى اقوام سركش و گنهكار گذشته، به آنها هشدار مىداد.كم كم جوانه هاى فضايل انسانى و اسلامى در ميان ياران مولا (عليه السلام) آشكار مىگشت، و نهال هايى كه با خون دل آن حضرت، آبيارى شده بود به ثمر مىنشست ولى افسوس كه فتنه هاى «ناكثين» و «قاسطين» و «مارقين» در اين ميان فضاى كشور اسلام را تيره و تار كرد و دست جنايتكارى بالا رفت و به هنگام فرود آمدن فرق مبارك مولا (عليه السلام) را با شمشير خود شكافت و جغدهاى شوم هوسها در فضاى جامعه اسلامى آشكار شدند و شياطين، به وسوسه گرى پرداختند! و آن برنامه ها ناتمام ماند.