بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 435حضور و غياب براى او يكسان است، اسرار درون سينه ها را مىداند، گردش چشمهايى را كه به خيانت مىگردد مىبيند و از باطن و درون هر كس و هر چيز آگاه است.به راستى اگر انسان به هنگام حمد و ستايش پروردگار و ذكر اين اوصاف در حقيقت آنها بينديشد، و به آن ايمان راسخ داشته باشد همه عالم را محضر خدا بداند و خدا را در درون جان و روح و فكر خود حاضر ببيند، چگونه ممكن است آلوده گناه و يا حتّى فكر گناه شود.سپس در پايان اين فراز شهادت خالصانه به وحدانيّت حق و نبوّت پيامبر داده مىفرمايد: «و گواهى مىدهيم كه معبودى جز او نيست و محمّد (صلّى الله عليه وآله) برگزيده و فرستاده اوست گواهى و شهادتى كه درون و برون، وقلب و زبان، در آن هماهنگ است» (وَنَشْهَدُ أَنْ لاَ إلهَ غَيْرُهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً نَجِيبُهُ (1) وَبَعِيثُهُ (2)، شَهَادَةً يُوَافِقُ فِيهَا السِّرُّ الاِْعْلاَنَ، والْقَلْبُ اللِّسَانَ).بديهى است گواهى به اين دو اصل اساسى كه پايه هاى ايمان را تشكيل مىدهد، انسان را به نفى معبودهاى ديگر دعوت مىكند و از عبادت شيطان و هواى نفس امّاره، بر حذر مىدارد و گواهى به نبوّت پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله) او را به اطاعت فرمانهايش فرا مىخواند، به ويژه شهادتى كه تنها بر زبان جارى نيست بلكه قلب و جان انسان نيز با آن هم صداست.1. «نجيب» از مادّه «نجابت» به معنى شىء يا انسان برگزيده و نفيس و برتر است.2. «بعيث» از مادّه «بعثت» به معنى مبعوث شده است.